English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
post deflection focusing تمرکز پس از انحراف
Other Matches
post deflection الکترد شتابده ثانوی
post deflection acceleration شتاب ثانوی
focusing تمرکز
focusing کانونی
focusing واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
focusing glass ذره بین جیبی
electrostatic focusing تمرکز الکتروستاتیکی
focusing coil پیچک تمرکز
focusing control تنظیم تمرکز
focusing electrode الکترود تمرکزده
ionic focusing تمرکز با گاز
gas focusing تمرکز با گاز
focusing screen شیشه مات
focusing magnet مغناطیس تمرکز ده
electron focusing تمرکز الکترون
focusing ring حلقهکانونی
focusing magnifier ذرهبینکانونی
magnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
visual focusing تمرکز دیداری
automatic focusing تمرکز خودکار
focusing knob برآمدگیتمرکزکننده
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
manual focusing knob دکمهزوم دستی
zero deflection سمت مبداء
zero deflection سمت صفر
y deflection انحراف ایگرگ
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection ورتابش
deflection خمیدگی
deflection تغییرمکان
deflection تغییر شکل خمشی
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection زاویه انحراف
deflection پایین افتادگی واخمش
deflection خمش
deflection انکسار
deflection سمت
deflection شکست
deflection انحناء خم سازی
deflection انحراف
deflection پیچش
deflection طفره
deflection mirror اینه انحراف
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
deflection pattern مستطیل انحراف
deflection pattern مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
deflection potentiometer پتانسیومتر پلهای
deflection scale مقیاس سمتی
deflection scale طبله مقیاس سمت
beam deflection خمیدگی
deflection error اشتباه سمت
deflection error اشتباه انحراف
deflection sweep اتش درو در عرض
deflection angle زاویه خمش
deflection angle زاویه انحراف
deflection board تابلو انحراف سنج
deflection method روش انحراف عقربه
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
deflection correction تصحیح سمت
deflection correction اختلاف انحراف
deflection defocusing پریشانی اشعه
deflection error اشتباه سمتی
deflection board تابلو تصحیح سمت
deflection scale طبله سمت
deflection shift تغییرات انحراف
deflection shift تغییرات سمت گردش در سمت
maximum deflection انحراف حداکثر
spring deflection تغییر شکل فنر
electrostatic deflection خمش الکتروستاتیکی
image deflection انحراف تصویر
electromagnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
magnetic deflection انحراف در حوزه مغناطیسی
deflection sweep درو عرضی
magnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
deflection test ازمایش تغییر شکل
magnetic deflection انحراف مغناطیسی
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
range deflection protractor نقاله سمت و برد
magnetic deflection field میدان منحرف کننده مغناطیسی
heat deflection temperature دمای انحراف گرمایی
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
range deflection fan بادزن سمت و برد
range deflection fan بادزن سمت
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
deflection of cantilever beam خمیدگی در تیراهن ازاد
deflection of magnetic needle انحراف عقربه مغناطیسی
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
deflection under long term loading خیز ریز بار طویل المدت
last post شیپور خاموشی
last post شیپورعزا
to post up تکمیل کردن
to post up مطلع کردن کامل دادن به
ex post بوقوع پیوسته
first post شیپور خبر شبانه
ex post واقعی
post بدیوار زدن
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post نگهبانی
out post نگهبان
the post has come پست امد
the post has come پست رسید
the post has come پست وارد شد
ex post به اعتبار گذشته
ex post عملی
post- بدیوار زدن
post- چاپار
post- پست
post وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post ستون
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- نامه رسان پستچی
post- مجموعه پستی
post- بسته پستی
post- اگهی کردن اعلان کردن
post- شغل
post- مقام مسئولیت
post- پاسگاه
post- پست نظامی
post- تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post- ارسال سریع پست کردن
post- عجله
post- صندوق پست تعجیل
post- سیستم پستی پستخانه
post تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post پست کردن
post محل ماموریت موضع
post صندوق پست تعجیل
post عجله
post ارسال سریع پست کردن
post تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post پست نظامی
post اگهی کردن اعلان کردن
post پاسگاه
post مقام مسئولیت
post گماردن نگهبان قرار دادن
post مربوط به پست
post دیرک ستون
post تیر
post تیرعمودی
post جرز
post چوب تقویت
post پادگان قرارگاه
post نامه رسان پستچی
post مجموعه پستی
post بسته پستی
post سیستم پستی پستخانه
post شغل
post پست
post- تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- ستون
post- بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
post پایگاه
post چاپار
post- پست کردن
post- محل ماموریت موضع
post- پایگاه
post- گماردن نگهبان قرار دادن
post- دیرک ستون
post- چوب تقویت
post- پادگان قرارگاه
post- مربوط به پست
post- جرز
post- تیرعمودی
post- تیر
post horse اسب چاپاری
post processing پس پردازش
post hostilities بعد از خاتمه درگیریها
post hostilities بعداز خاتمه مخاصمات
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post road جاده چاپارخانه دار
post indexing شاخص گذاری بعدی
post indexing فهرست سازی بعدی
post property اموال پادگانی
post restante پست رستانت
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
post general رئیس اداره پست
post general رئیس کل پست
post road جاده پستی
post restante پست رستان
post glacial وابسته بزمانهای پس ازدوره یخ
post glacial تازه
post haste با شتاب فراوان
post haste بسرعت شتاب فراوان
post hoc پس از این
post property اموال پادگان
post juvenal بعد از جوانی
post multiplication پس ضرب
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com