Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
post office
پستخانه
post office
اداره مرکزی پست
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
Search result with all words
army post office
پستخانه نیروی زمینی
army post office
شعبه پستی نیروی زمینی
post office order
چک یا حواله پستی
Where is the post office?
پستخانه کجاست؟
Other Matches
office
وفیفه
office
کامپیوتر کوچک
office
مناسب برای استفاده در شرکت
to i. anyone with an office
به کسی منصب دادن
office
اشتغال
to r. any one in an office
کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
شغل
little office
نماز مخصوص حضرت مریم
office
اطاق دفتر
office
کار وفیفه
office
خدمت
office
محل کار اداره
office
دفتر کار
office
دفتر
office
منصب
office
اداره
office
محل کار
office
مسئولیت احرازمقام
office
شغل عمومی
Near our office .
نزدیک اداره ما
office
اطاق
office
مقام
in office
در دفتر
main office
مرکز اصلی
census office
دایره سجل و احوال
office boy
فراش
census office
اداره امار و ثبت احوال
central office
دفتر مرکزی
central office
مرکز تلفن
central office
تلکس و تلگراف
war office
وزارت جنگ
intelligence office
دفتر اطلاعات
intermediate office
مرکز میانی
cash office
صندوق
lawyer's office
دفتر وکالت
lawyer's office
دارالوکاله
land office
اداره املاک وثبت اراضی
labour office
اداره کارگزینی
job office
دفتر کارگاه
jack in office
رسیده است
jack in office
ادم باد درسرکه تازه بمقام
investiture with an office
برگماری بکار
investiture with an office
اعطای منصب
drawing office
دفتر نقشه کشی
drawing office
دفتر طراحی
governor's office
فرمانداری
head office
اداره مرکزی
head office
دفتر مرکزی
holy office
جامعه راهبان ومومنین
office bearer
بعدا پرسیده شود
intelligence office
دفتر راهنمایی
inquiry office
دفتر اطلاعات
india office
اداره امورهندوستان
good office
مساعی جمیله
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
finance office
اداره دارایی
engineering office
دفتر مهندسی
during his tenure of office
درمدت تصدی او
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
end office
دفتر انتهایی
end office
شعبه جز
india office
وزارت هند
engineering office
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office
مرکز تلفن خودکار
inquiry office
اداره خبر گیری
notary office
محضر
out of
[outside]
office hours
خارج از ساعات اداری
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
Outside office hours.
خارج از وقت اداری
sorting office
مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
placement office
موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
office tower
برجکارهایاداری
office-holders
دیوان گر
office-holders
دیوان سالار
office-holders
صاحب مقام
office-holders
کارمند دولت
office-holders
صاحب منصب دولت
office-holder
دیوان گر
office-holder
دیوان سالار
office-holder
صاحب مقام
office-holder
کارمند دولت
office-holder
صاحب منصب دولت
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
A new government wI'll take office .
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
booking office
باجه فروش بلیت
ticket office
باجه بلیت فروشی
office chair
مبل اداری
office chair
صندلی اداری
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
the relevant office
اداره مسیول
government office
اداره دولتی
ticket office
باجه فروش بلیت
information office
دفتر اطلاعات
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه رزرو بلیت کجاست؟
booking office
باجه رزرو بلیت
ticket office
باجه
ticket office
محل فروش بلیت
office work
کار اداری
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office of the future
ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of records
بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office of records
دفتر بایگانی
office manager
رئیس دفتر
office manager
رئیس اداره
office hours
ساعات کار
office hours
ساعات اداری
office copy
رونوشت مصدق
office computer
کامپیوتر اداری
office building
ساختمان اداری
office boy
پیشخدمت
office attorney
وکیل دفتر
paperless office
اداره بی کاغذ
patent office
اداره ثبت اختراعات
period of office
دوره تصدی
the foreign office
وزارت خارجه
tenure of office
زمامداری
tenure of office
تصدی
subhome office
شعبه اصلی یک اداره
subhome office
شعبه دفتر اصلی
stationery office
اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
site office
دفتر مشاوراملاک
site office
دفتر ساختمانی
removal from office
عزل
registered office
اقامتگاه قانونی شرکت
record office
اداره بایگانی کل
purchasing office
دفتر خرید
purchasing office
قسمت خرید
printing office
چاپخانه
police office
پاسگاه پلیس
police office
کلانتری
notary office
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
cash office
دایره صندوق
automated office
دفتر خودکار
register office
اداره ثبت احوال
audit office
اداره حسابرسی
audit office
دفتر حسابرسی
box office
باجه بلیط فروشی
office automation
خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Home Office
وزارت کشور
Home Office
وزارت داخله
registry office
اداره ثبت
box office
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
booking office
گیشهفروشبلیط
branch office
دفتر شعبه
branch office
شعبه
Foreign Office
وزارت امور خارجه
left-luggage office
دفتر بار امانتی
head office of company
مرکز اصلی شرکت
administrative contracting office
دفتر استخدام کارگزینی
Where is the left-luggage office?
دفتر بار امانتی کجاست؟
Where is the nearest exchange office?
نزدیکترین صرافی کجاست؟
administrative contracting office
دفتراداری
The hell with the company (office).
گور بابای شرکت ( اداره )
Several engineeres were removed from office.
چندین مهندس از کار بر کنار شدند
general posr office
اداره مرکزی پست در لندن
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
office of the public prosecutor
دادسرا
office information system
سیستم اطلاعات اداری
notary public office
اسنادرسمی
notary public office
دفتر
public prosecutor's office
دادسرا
natary public's office
محضر
main center office
مرکز اصلی ارتباطات
notary public's office
دفتر اسناد رسمی
land office business
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
to marry at a registry office
در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
lost property office
دفتر اشیای گم شده
telephone central office
مرکز تلفن خودکار
Home Office
[British E]
دفتر وزارت داخله
Home Office
[British E]
دفتر وزارت کشور
office swivel chair
صندلی گردان اداری
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
civil status office
دفتر سجل و احوال
command issuing office
دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
Currency exchange office
صرافی
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
post-
بسته پستی
post-
پست نظامی
post-
پاسگاه
post-
مقام مسئولیت
the post has come
پست وارد شد
post-
عجله
the post has come
پست رسید
the post has come
پست امد
post-
سیستم پستی پستخانه
post-
صندوق پست تعجیل
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
ارسال سریع پست کردن
post-
شغل
post
پست
post-
اگهی کردن اعلان کردن
post-
پست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com