Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (1 milliseconds)
English
Persian
potting shed
آلونک
Other Matches
potting
دیگ
potting
کاربوراتور
potting
در دیگ پختن
potting
در گلدان محفوظ داشتن
potting
گلدان درگلدان گذاشتن
potting
ماری جواناوسایرمواد مخدره
potting
هرچیز برجسته ودیگ مانند
potting
دیگچه
potting
قوری
potting
کتری
potting
اب پاش
potting compost
نوعیخاکمرغوب
shed
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
shed
کارخانه سرپوشیده
shed
الونک
shed
کپر
shed
برگ ریزان کردن
shed
پوست ریختن
shed
پوست انداختن
shed
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
ریختن
shed
انداختن افشاندن افکندن
transit shed
سایبانحملونقل
He shed his fair.
ترسش ریخت
weaving shed
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
shed stick
چوبنخ
machinery shed
ماشینبذرافشان
air shed
جای هم هوا
lime shed
انبار اهک
shed space
فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
shed space
انبار چندراهه
to shed light on
نور افشاندن بر
to shed light on
روشن کردن
to shed tears
اشک ریختن
To shed blood. Bloodshed.
خون ریختن ( کشتار )
batten
[shed stick]
کجی
[چوب متحرک در دار که پود را در گره ها محکم می کند]
diesel engine shed
الونکموتوردیزل
He shed his fear . His fear was dispelled.
ترسش ریخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com