English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (2 milliseconds)
English Persian
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
Other Matches
pouring باریدن
Say when! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
pouring جاری شدن یا ساختن
pouring افشاندن جاری شدن
pouring ریزش
pouring پاشیدن
pouring تراوش بوسیله ریزش
pouring مقدار ریزپ چیزی
pouring ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pouring ریختن
pouring روان ساختن
pouring cup قاشق ریخته گری
pouring bay کارگاه کوچک ریخته گری
pouring nozzle شیپوره ریزش
pouring platform سطح ریزش
pouring spout ناودان ریزش
Say when stop! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
pouring cup قاشق ریزش
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
rate of pouring سرعت ریزش
bottom pouring plate صفحه سری ریزی
and gate مدار AND
and gate دریچه و
gate مدخل
not and gate دریچه نا- و
down gate راهگاه پایین دست
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
nor gate دریچه نقیض یا
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
nor gate دریچه نایا
not gate دریچه نا
not gate دریچه نقیض
not or gate دریچه نا- یا
or gate دریچه یا
or gate دریچه OR
saw gate چارچوب اره
Gate ورودی به باند
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate دریچه
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دروازه شروع اسکی
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate راه تغذیه لشعلث
gate گیت
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate وسایل ورود ورودیه
gate مدخل دریجه سد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate در بزرگ
gate دروازه
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate سوزن اتصال به یک FET
sluice gate دریچه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
lich-gate راهرو سرپوشیده
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
nonequality gate دریچه نابرابری
gate-leg پایهدروازهایشکل
gate leaf بدنه دریچه سد
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate money پولبلیطورودیه
xor gate دریچه یای ضمنی
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate دریچه استانهای
lower gate دروازهپائینی
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
ring gate دهانهحلقوی
sluice gate اب بند
sluice gate ابگیره
spillway gate درخروجآبسطحسد
roller gate دریچه غلطان
upper gate دروازهبالایی
railroad gate درب ورودی راه اهن
wicket gate دهانهدریچه
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
gate valve شیر کشویی
majority gate دریجه اکثریت
gate keeper دروازه بان
equivalence gate دریچه هم ارزی
equivalence gate دریچه معادل
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
flap gate دریچه یک طرفه
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه ابتدایی
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate لامپ پیام گذار
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
check gate دریچه تنظیم
color gate دریچه پیام رنگی
complement gate دریچه متمم ساز
cow gate چراگاه گاو
discharge gate دریچه تخلیه
elementary gate دریچه مقدماتی
gate crasher میهمان ناخوانده
gate electrode الکترود دریچهای
logic gate دروازه منطقی
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
head gate دریچه فوقانی کانال
head gate دریچه بالادست سد
inclusive or gate دریچه یای شامل
indicator gate دریچه شاخص
lich gate راهرو
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate valve شیر قطع جریان
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate tube لامپ دریچهای
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition شیر فلکه تبدیل
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
jet flow gate دریچه با سرلوله
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
gate-leg table میزپایهدروازهای
master gate valve مدخلدریچهاصلی
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com