Dictiornary-Farsi | powder train | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
powder train	فتیله باروتی
powder train	مدار خرج مدار باروت


Other Matches

powder	سائیدن
powder	برف خشک تازه
e.c. powder	باروت پرشعله
e.c. powder	باروت مانوری
powder	گرد
powder	باروت
powder	گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
powder	گرد زدن به
powder	پودر زدن به
powder	دینامیت
powder	پودر صورت
powder	پودر
powder	باروت ارد
with a powder	ازروی بی پروایی تند ناگهان
take a powder <idiom>	دررفتن ،فرارکردن
powder f.	دبه باروت
powder	گرد باروت
powder	خاک
black powder	باروت سیاه
powder rooms	مستراح یا توالت زنانه
powder box	پودر دان
talcum powder	پودر تالک
talcum powder	پودر طلق
powder puff	اسباب پودر زنی
powder puffs	اسباب پودر زنی
powder charge	خرج پرتاب گلوله
baking powder	پودر خمیرمایه
powder charge	خرج باروت
blasting powder	باروت
bleaching powder	گرد رنگبری
fly powder	گردمگس کش
food for powder	تیر خوردنی
food for powder	کشته شدنی
gregory powder	گردریوند
gun powder	باروت
lime powder	گرد اهک
putty powder	گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
insect powder	گرد حشره کش
igniting powder	خرج چاشنی
lime powder	پودر اهک
nickel powder	گرد نیکل
nonehydroscopic powder	خرج غیر متبلور
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
bleaching powder	پودر کلر
hercules powder	باروت کان کنی
powder blue	گردلاجوردفرنگی
powder blue	نیل رخت شویی
powder bag	کیسه خرج
powder bag	کیسه باروت
dovers powder	گرد دور
dovers powder	پودردوور
plaster powder	گچ نرم
plaster powder	گرد گچ
emery powder	پودر سنگ سنباده
igniting powder	خرج مشتعل کننده
chilli powder	پودر فلفل
tooth powder	گرد دندان
to powder the hair	پودر به مد یا بسرزدن
to powder meat	نمک یا ادویه بگوشت زدن
to i. aroom with a powder	گردی درخانه پاشیدن
smell of powder	جنک چشیدگی
smell of powder	مزه جنگ
seidlitz powder	سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
rice powder	ارد برنج
curry powder	کاری
curry powder	گردکاری
face powder	پودر صورت
pressed powder	پنکیک
powder chamber	حفرهگرد
powder blusher	زژگونه
loose powder	پودرپنکیک
washing powder	گرد صابون
washing powder	صابون رختشویی
face powder	سفیداب
face powder	پودر بزک
powder room	مستراح یا توالت زنانه
powder funnel	قیف گرد
powder kegs	چلیک یابشکه باروت
powder keg	چیز قابل انفجار
powder keg	چلیک یابشکه باروت
curry powder	آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
powder flask	باروت دان
powder hoist	بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
powder magazine	انبار باروت
powder magazine	مخزن باروت
powder metallurgy	متالورژی گردی
powder flask	دبه باروت
powder cutting	برش توسط شعله
powder momey	پادو
powder momey	باروت بر
powder mixer	گرد مخلوط کن
powder mill	کارخانه باروت سازی
powder box	جای پودر
powder horn	دبه باروت
powder kegs	چیز قابل انفجار
loose powder brush	برسپنکیک
pearl powder or white	اب مروارید
double base powder	باروت دومبنایی
to keep ome's powder dry	برای هر رویدادی اماده بودن
double base powder	باروت دو حبهای
train	یک رشته موج
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
train	تله
train	بنه یکان
train	عقبه یکان
train	ترن
train	مسیرجریان کار
train	کاروان
train	بنه دریایی
train	بنه اماد
train	تعلیم دادن
train	اماده کردن اسب
train	پیش قطار
train	دم
train	تربیت کردن
train	پروردن ورزیدن
train	فرهیختن
train	ورزش کردن
train	نشانه رفتن
train	حیله
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	نظم ترتیب
train	متلزمین
train	رشته سلسله
train	ازار
train	فریب اغفال
train	تمرین
train	رشته
train	کاراموزی کردن
train	قطار
train	دنباله
train	اموزش دادن
train	سلسله
passenger train	قطارمسافربری
train [teach]	یاد دادن
power train	آموزشقدرت
train [teach]	آموزش دادن
train station	ایستگاهقطار
train [teach]	تربیت کردن
underground train	ترنزیرزمینی
train [teach]	اموزاندن
train [teach]	درس دادن
commuter train	قطارمسافربری
train driver	راننده قطار
train [teach]	تدریس کردن
toilet-train	آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
a thorugh train	قطار بدون توقف
intercity train	قطار بین شهری
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train	قطار بین شهری با توقف
gravy train <idiom>
train [teach]	تعلیم دادن
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
train ride	گردش با قطار
train journey from ... over ... to ...	مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
I'd like a train timetable.	من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
impluse train	توالی ایمپولز
cogging train	مسیر اولیه
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
burning train	مسیر اشتعال
breaking down train	راه اولیه
blooming train	مسافت نورد
accomodation train	راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
goods train	قطار حمل کالا
goods train	قطار باربری
gravy train	منبع در امد نامشروع
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
battering train	توپخانه محاصره
electric train	قطار برقی
electric train	ترن برقی
parliamentary train	قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
impluse train	پالس
igniter train	مدار مشتعل کننده
igniter train	مدار اتش
i lost the train	به قطار نرسیدم
i lost the train	قطار را از دست دادم
express train	قطارویژه تندرو
limited train	قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train	قطارمحدود
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
explosive train	فتیله انفجاری
omnibus train	قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
igniter train	مجموعه چاشنی
pulse train	قطار تپشها
unit train	بنه یکان
train priter	چاپگرقطاری
train priter	چاپگر سلسلهای
train path	اجازه عبور ترن روی یک خط
train headway	فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
train oil	روغن نهنگ
train oil	روغن بالن
train of thought	رشته افکار
unit train	بنه اماد یکان