Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
Other Matches
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
block
منطقه
block
مانع
block
قرقره
block
کنده
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
پارازیت
block
سد قالب
block
سد کردن
block
مانع شدن
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
وقفه
block out
جاسازی
block
بنداوردن
block
انسداد
block
سد
block
جعبه قرقره
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
بلوک
block
قطعه
block
بستن مسدود کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
قالب کردن
block
توده قلنبه
block
قطعه زمین
block
توده
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
مسدودکردن
block
فراکسیون
v block
گونیای جناقی
block
بلاک
block
یک دستگاه ساختمان
block
قرقره طناب خور
block
بلوک سیمانی
block
سد کردن خطا
block
دفاع
block
دفاع در مقابل ابشار
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
بلوک ساختن
block
قالب ریختن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
توقف رویدادن چیزی
block
بندال
the block
مردن بوسیله گردن زنی
on the block
<idiom>
فروخته شده
self block
خودبندی
block
کنده مانع ورادع
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
cylinder block
بلوک سیلندر
block diagram
بلوک دیاگرام
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
block copolymer
همبسپار دستهای
block diagram
نمودار کلی
block diagram
نمودار بلوکی
block definition
تعریف بلوک
block diagram
نمودار کندهای
cut block
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block length
طول کندهای طول بلاک
block length
درازای بلوک طول بلوک
block house
موضع مستحکم
block heel
نعلبند پاشنه اسب
block header
سر بلوک
block graphics
نگاره سازی بلوک
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
block gap
gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap
شکاف بین کندهای
travelling block
بستانتقال
block capitals
حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
block chain
زنجیردوچرخه
engine block
قالب یا بدنه موتور
earth block
پلاکزمینی
entry block
کنده مدخل
attack block
دفاع روی تور والیبال
erratic block
بلوک جابجا شونده
erratic block
بلوک نامنظم
arrow block
بلوک پیکانی
crown block
قرقرهراس
anchorage block
بستلنگرگاه
anvil block
سندان مخصوص اهنگری
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
barbers block
قالب کلاه گیس
engine block
بلوک موتور
block vote
رایفردیبهگروهی
breeze-block
آجرسیمانی
demolition block
خرج منفجره
demolition block
مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
block code
رمز کندهای
block cipher
رمزگذاری بلوکی
block age
محاصره
block age
جلوگیری انسداد
block age
ممانعت
block age
بازداری
block aead
سر کنده
affect block
وقفه عاطفه
block lining
پوشش با بلوک سیمانی
block structure
ساخت کندهای
block structured
با ساخت کندهای
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
block transfer
انتقال کندهای
block move
جابجایی بلوک
block transfer
انتقال بلوک
breech block
کولاس
breech block
گاوه کولاس
breech block
گلنگدن
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
block operation
عملیات بلوک
block storing
انبار کردن بارهای قوال
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort
جورسازی کندهای
block sort
مرتب کردن بلاکی
block size
اندازه بلاک
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block structure
ساختار بلوکی
block protection
حفافت بلوک
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
cable block
مجموعه کابل
cable block
قسمت کابل
control block
بلوک کنترل
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
block ship
سد کردن دهانه کانال
cupola block
اجر طاقی
tower block
ساختمانبرجمانند
block move
انتقال بلوک
pulley block
کلیدسایهروشن
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
tension block
کششقرقره
block mark
نشان کنده
control block
کنده کنترل
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
concrete block
سنگ بتنی
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
chain block
قرقره
end of block
پایان یک بلوک
clearing block
قطعه بازدارنده
clearing block
قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clump block
قرقره دهان گشاد
hoisting block
گیرهجرثقیل
pin block
بخشسوزنی
common block
قرقره چوبی
common block
قرقره عادی
ego block
سد خود
block lining
پوشش بلوکی
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
block length
درازای کنده
snatch block
قرقره فلزی چفت دار
snatch block
قرقره پران
to block a hat
قالب کردن یک کلاه
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
chip of the old block
بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
title block
قسمت عنوان نامه
stumbling block
سنگ لغزش
stumbling block
موجب لغزش
stumbling block
سبب سقوط
radium block
بلوک شعاعی
radius block
بلوک شعاعی
two man block
دفاع دونفره
to block out an inage
دراوردن یک تصویردرذهن
nested block
بلوک تو در تو
to block out an inage
طرح کردن یک فکر
to block a passage
مسدود کردن یک راه
nerve block
وقفه عصبی
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block
بنا کنده
starting block
تخته استارت
tail block
قلاب عقب هواپیما
tail block
قرقره طناب دار
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block
قرقره گردان
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
stone block
قالبسنگ
storage block
بلوک ذخیره
input block
بلاک ورودی
input block
واحد ورودی
block letters
حروف جداودرشت
building block
کنده ساخت
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block
دفاع سه نفره
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
starting block
سکوی شروع
swage block
قالب سوراخ سوراخ
hat block
قالب کلاه
form block
بلوک فرمکاری
chock-a-block
بالا کشیده
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
foot block
زیر سری ستون
foot block
بالشتک ستون
chock-a-block
کاملا افراشته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com