English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
power failures قطع قدرت
power failures خرابی برق
Other Matches
failures واماندگی
failures نقص
failures گسیختگی
failures مین توان الکتریکی
failures متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures توقف کردن
failures عیب و نقص
failures عجز و درماندگی
failures درمانگی
failures کوتاهی قصور
failures ناتوانی
failures شکست ورشکستگی
failures خرابی
failures عدم موفقیت
failures شکست خورده
failures قصور
failures غفلت
failures عمل نکردن گیر سلاح
failures عیب
failures ورشکستگی
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures نارسایی
failures شکست
bank failures ورشکستگی بانک
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
mean time between failures میانگین عمر
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
useful power توان مفید
power زور
useful power قدرت مفید
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power up برق
power up روشن کردن
in power صاحب مقام
in power دارای اختیارات
power saw دستگاه اره
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down قطع نیرو
power down قطع برق خاموش کردن
will-power قدرت اراده
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will power <idiom> قدرت
power on روشن کردن
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
will-power اراده
power saw اره ماشینی
will to power قدرت خواهی
outside power جریان خارجی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power توان نیرو
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
power توان
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power نیرو
power راندن
power اقتدار و اختیار
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power قوه یا توان
power قدرت دیدذره بین
power اقتدار سلطه نیروی برق
power برق
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power توان برقی
power دولت
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power برتری
power قدرت
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power توان [ریاضی]
power قوه [ریاضی]
power دستگاه برقی
power برقی
power قدرت نیرو
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن یک وسیله
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power source منبع قدرت
power spectrum طیف توانی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power rammer زمین کوب مکانیکی
power shovel بیل مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power politics سیاست جبر زور طلبی
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret برجک برقی
power unit پیش راننده
power user کاربر پیشرفته
power volleyball والیبال قدرتی
predictive power قدرت پیش بینی
pulling power نیروی کشش
tractive power نیروی کشش
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power test ازمون قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
power supply منبع انرژی
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
radiant power شاره تابان
power play حمله دسته جمعی
power consumer مصرف برق
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power distribution پخش قدرت
power consumption مصرف قدرت
power circuit مدار توان
power cable کابل جریان قوی
power cable کابل قدرت
power brake ترمز سروو
power blower دمنده برقی
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power mains شبکه نیرو
power mains شبکه جریان قوی
power loss گمگشتگی قدرت
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power dive شیرجه
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power play نقشه تهاجمی
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power blackout قطع برق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com