Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
English
Persian
power mains
شبکه جریان قوی
power mains
شبکه نیرو
Search result with all words
mains power supply unit
واحد منبع تغذیه شبکه
power supply mains
شبکه برق رسانی
Other Matches
mains
شبکه
mains
شاه خط
mains
نیروی برق
mains current
جریان شبکه
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
mains antenna
انتن شبکه
mains coupling
پیوست شبکه
mains cable
کابل شبکه
mains connection
اتصالاصلی
mains plug
دوشاخه برق
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
mains frequency
فرکانس شبکه
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
mains water
لوله اب اصلی
mains voltage
ولتاژ شبکه
mains unit
واحد اتصال شبکه
mains trensformer
ترانسفورماتور شبکه
mains synchronization
همزمانی شبکه
mains supply
منبع شبکه
mains fuse
فیوز شبکه
mains selsctor
سلکتور شبکه
lighting mains
خط روشنایی اصلی
mains switch
کلید شبکه
distributing mains
شبکه پخش
distributing mains
شبکه تقسیم اصلی
water mains
لوله هادی اب
two phase mains
شبکه دو فاز
lighting mains
خط نور
water mains
شاه لوله اب
mains voltage variation
نوسان ولتاژ شبکه
ready for cinnection to the mains
اماده جهت اتصال به شبکه
mains voltage stabilizer
تثبیت کننده ولتاژ شبکه
mains supply unit
واحد تغذیه جریان شبکه
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
power up
روشن کردن
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
power down
قطع نیرو
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
in power
دارای اختیارات
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
power up
برق
outside power
جریان خارجی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down
قطع برق خاموش کردن
in power
صاحب مقام
e. power
نیروی اجرایی
will-power
عزم راسخ
will to power
قدرت خواهی
will-power
قدرت اراده
useful power
توان مفید
useful power
قدرت مفید
power on
روشن کردن
power saw
اره ماشینی
e. power
قوه مجریه
will power
<idiom>
قدرت
will-power
اراده
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
power saw
دستگاه اره
will-power
تصمیم
power
نیرو
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
توان از دست رفته
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
دولت
power
قدرت دیدذره بین
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
حذف توان کامپیوتر
power
توان برقی
power
زور بکاربردن
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
قوه
power
راندن
power
انرژی
power
توانایی
power
قدرت نیرو
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
برقی
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
توان
[ریاضی]
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
قوه
[ریاضی]
power
دستگاه برقی
power
شدت
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
قدرت
power
زور
power
اقتدار و اختیار
power
برتری
power
برق
power
توان
power
قوه یا توان
power
خاموش کردن یک وسیله
power
توان نیرو
power output
توان خروجی
power rammer
زمین کوب مکانیکی
power politics
سیاست جبر زور طلبی
power play
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power pack
جعبه تغذیه
power play
نقشه تهاجمی
power politics
سیاست زور
power play
حمله دسته جمعی
power shovel
ماشین خاک کش
power supply
تامین کننده برق
power supply
مبدل برق
power surge
برق ناگهانی
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power test
ازمون قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission
انتقال انرژی
power transmission
انتقال قدرت
power supply
منبع انرژی
power supply
منبع تغذیه
power shovel
بیل مکانیکی
power turret
برجک برقی
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source
منبع قدرت
power spectrum
طیف توانی
power steering
فرمان خودکار
power stroke
مرحله قدرت
power structure
ساخت قدرت
power supplay
منبع قدرت
power supplay
منبع تغذیه
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power consumer
مصرف برق
power forward
فوروارد قوی
power cable
کابل جریان قوی
power cable
کابل قدرت
power forward
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel
سوخت
power function
تابع توان
power function
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function
تابع توانی
power function
تابع قدرت
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power factor
ضریب توان
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
power consumption
مصرف قدرت
power consumption
مصرف برق
power dissipation
اتلاف قدرت
power circuit
مدار توان
power distribution
پخش قدرت
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
power dive
شیرجه
power endurance
توان استقامت
power hacksaw
اره کمانهای
power hacksaw
کمان اره
power head
سر موتور
power loss
تلف قدرت
power loss
گمگشتگی قدرت
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower
چمن زن یا علف چین موتوری
power of production
نیروی تولید
power of reservation
حق اعتراض
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys
اختیارات کلیسای پاپ
power outege
قطع قدرت
power factor
ضریب قدرت
power loss
اتلاف توان
power level
تراز توان
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house
کارخانه برق
power brake
ترمز سروو
power blower
دمنده برقی
power pack
دستگاه تنظیم برق
power dive
با استفاده از نیروی موتور طیاره
power installation
تاسیسات جریان قوی
power jack
جک
power law
قانون توانی
power outege
قطع برق
power turbines
توربینهایقدرت
power cut
خاموشی
power blackout
قطع برق
power failure
قطع برق
power cut
قطع برق
power blackout
رفتن برق
power failure
رفتن برق
power cut
رفتن برق
solar power
نیروی خورشیدی
power outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
power failure
خاموشی
power blackout
خاموشی
power-on button
دکمهروشنشدندستگاه
power-on light
چراغروشنشدندستگاه
TV power button
دکمهروشنکنندهتلوزیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com