English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlet پریز دیواری
power outlet پریز روی دیوار
Other Matches
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
outlet دررو فروشگاه
outlet مخرج
outlet بازارفروش
outlet مجرای خروج
outlet روزنه
outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
outlet پریز
outlet حراج
outlet اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است
outlet محل فروش
outlet دررو
outlet رانش ابگیر توزیع
outlet دهانه ابگیر
outlet بازار فروش
outlet خروجی
outlet زیراب
outlet مفر
outlet box جعبه خروجی
outlet box جعبه دیواری
types of outlet انواعخروجی
outlet valve دریچه رانش
electrical outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
pipe outlet ابگیر لولهای
outlet leg لبه عقب سیفون
electrical outlet پریز دیواری
electrical outlet پریز روی دیوار
outlet pass پاس از زیر حلقه
additional outlet انشعاب اختصاصی
additional outlet آبگیر اضافی
outlet hose شبکهخارجی
outlet grille شبکهخارجی
coolant outlet سردکنندهبیرونی
convenience outlet پریزتسهیلات
ceiling outlet تهویهسقفی
tube outlet لوله زیر اب
direct outlet ابگیر مستقیم
lighting outlet خروجی روشنایی
skirting outlet خروجیپارچه
lighting outlet اتصال نور
steam outlet مدخلخروجیبخار
barrel outlet ابگیر لولهای
air-outlet grille پنجرهمشبکجهتخروجهوا
warm-air outlet مجرایخروجهوایگرم
hot-water outlet خروجآبگرم
hot-air outlet خروجیهوایگرم
warm air outlet خروجهوایگرم
convenience outlet [American] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
cooling water outlet خروجی اب سرد
condenser cooling water outlet خروجیانقباضآبسرد
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power up روشن کردن
e. power نیروی اجرایی
useful power توان مفید
useful power قدرت مفید
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power up برق
will to power قدرت خواهی
power on روشن کردن
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power down قطع نیرو
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
e. power قوه مجریه
outside power جریان خارجی
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
will-power اراده
power saw اره ماشینی
power saw دستگاه اره
will power <idiom> قدرت
power down قطع برق خاموش کردن
power درشت نمایی قدرت دوربین
power توانایی
power شدت
power زور بکاربردن
power قدرت نیرو
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power قدرت دیدذره بین
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power دولت
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power توان برقی
power برقی
power دستگاه برقی
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توان
power نیرو
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power قدرت
power زور
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اقتدار سلطه نیروی برق
power برق
power برتری
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power توان [ریاضی]
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power توان نیرو
power خاموش کردن یک وسیله
power توان از دست رفته
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power قوه [ریاضی]
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power source منبع قدرت
power unit پیش راننده
power turret برجک برقی
radiant power شاره تابان
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
power shovel بیل مکانیکی
tractive power نیروی کشش
pulling power نیروی کشش
predictive power قدرت پیش بینی
power volleyball والیبال قدرتی
power transformer مبدل تغذیه
power user کاربر پیشرفته
power steering فرمان خودکار
power supply منبع تغذیه
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power supply منبع انرژی
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power system شبکه نیرو
power supplay منبع تغذیه
power transmission انتقال انرژی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power spectrum طیف توانی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power transmission انتقال قدرت
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power test ازمون قدرت
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power shovel ماشین خاک کش
power factor ضریب توان
power dive شیرجه
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power distribution پخش قدرت
power dissipation اتلاف قدرت
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power hacksaw اره کمانهای
power function تابع قدرت
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power law قانون توانی
power level تراز توان
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power endurance توان استقامت
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power politics سیاست جبر زور طلبی
power pack دستگاه تنظیم برق
power outege قطع قدرت
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com