English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
power point اتصالبرق
power point [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
Search result with all words
maximum power point current جریان در نقطه توان حداکثر
power of a point قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
the power of a point with respect to a circle قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
Other Matches
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
point to point line خط نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
outside power جریان خارجی
e. power قوه مجریه
power توان [ریاضی]
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power خاموش کردن یک وسیله
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
in power صاحب مقام
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
e. power نیروی اجرایی
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
useful power قدرت مفید
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
power up روشن کردن
power up برق
power saw دستگاه اره
useful power توان مفید
power on روشن کردن
in power دارای اختیارات
power قوه [ریاضی]
power saw اره ماشینی
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
will-power اراده
will to power قدرت خواهی
will power <idiom> قدرت
power برقی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power دستگاه برقی
power زور
power قدرت
power برتری
power توان نیرو
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power توان برقی
power نیرو
power توان
power انرژی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power توان از دست رفته
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
limited power اختیارات محدود
social power قدرت اجتماعی
horse power قدرت اسب
legislative power قوه مقننه
horse power توان موتور
low power توان کوچک
hydroelectric power نیروی برقابی
horse power اسب بخار
gripping power چسبندگی
gripping power دوسیدگی
gripping power قدرت مهارکنندگی
heating power توان حرارتی
power current جریان قوی
power switch کلید قدرت
hiding power قدرت پوشش
high power تفنگ شکاری بزرگ
power factor ضریب توان
luminous power قوه روشنایی
hoisting power نیروی صعودی
low power توان کم
idle power توان کور
wattles power توان کور
instantaneous power توان لحظهای
source of power منبع انرژی
labor power توان نیروی کار
interference power توان پارازیت
internal power توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
starting power قدرت راه اندازی
starting power توانایی راه اندازی
knowledge is power دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
internal power مصرف داخلی
super power ابر نیرو
invested with power دارای اختیار
invested with power اختیار داده شده
the power of imagination نیروی پندار
the power of imagination قوه تصور
source of power منبع قدرت
true power توان واقعی
true power توان متوسط
true power توان حقیقی
judicial power قوه قضاییه
increase of power افزایش قدرت
thermal power توان حرارتی
thermal power مقدار حرارتی
input power توان ورودی
input power قدرت ورودی
lifting power نیروی خیزش
lifting power نیروی بالابری
sounp power توان صوتی
super power ابر قدرت
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
dispersive power توان پاشندگی
disquisitive power قوه جستجویاتفحص
driving power قدرت محرکه
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
economic power قدرت اقتصادی
effective power قدرت موثر
effective power توان موثر
power-on light چراغروشنشدندستگاه
electric power توان برقی
emissive power قدرت صدور
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
discriminating power توان افتراق
power cut قطعبرق
dielectric power قدرت دی الکتریکی
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
countervailing power نیروی همسنگ
To have power and influence. تیغ برایی داشتن
Power of distiction. قوه تشخیص
cutting power قدرت برش
damping power قدرت میرایی
damping power امکان استهلاک
deprive someone of his power از کسی سلب اختیارات کردن
divest someone of his power از کسی سلب اختیارات کردن
power-sharing روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
power worker فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
diagonal power قدرت قطری
power transfer انتقال انرژی
engine power قدرت موتور
power turbines توربینهایقدرت
fluxing power قدرت سیلان
world power قدرت دنیوی
world power ابرنیرو
world power جهان نیرو
full power اختیارات تام
full power اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
wattless power توان راکتیو یا غیرموثر
wattless power توان هرز
veer on power با دوار زنجیر دادن
great power قدرت بزرگ جهانی
great power کشور با قدرت
fluctuating power توان نوشی
world power قدرت جهانی
world power کشوربسیار قوی
power train آموزشقدرت
power takeoff قدرت
power socket پریز برق
power indicator شاخصروشن
executive power قوه مجریه
executive power قوه اجرائیه
power button دکمهروشن
explosive power توان انفجاری
fire power قدرت اتش
fire power قدرت تیراندازی
fire power نیروی اتش
staying power نیروی پایداری
vector power توان برداری
luminous power قوه درخشش
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power of production نیروی تولید
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mains شبکه نیرو
power mains شبکه جریان قوی
power loss گمگشتگی قدرت
power loss تلف قدرت
power loss اتلاف توان
police power نیروی انتظامی
police power نیروی پلیس
police power دادگاه پلیس
power level تراز توان
power law قانون توانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com