Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
English
Persian
power station
کارخانه برق
power station
ایستگاه مولدنیرو
power station
نیروگاه
Search result with all words
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
low voltage power station
نیروگاه فشار ضعیف
nuclear power station
نیروگاه هستهای
power converter station
پست تبدیل قدرت
power converter station
پست تبدیل
cross section of a hydroelectric power station
قسمتعبورایستگاهقدرتانرژیآبی
nuclear power station
نیروگاه هسته ای
atomic power station
[plant]
نیروگاه هسته ای
Other Matches
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
station
رتبه
station
درپست معینی گذاردن
station
موقعیت اجتماعی وضع
station
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
سکون پاتوق
station
وقفه
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
on station
اماده باش بالای هدف
on station
پروازهواپیما بالای هدف
on station
روی هدف
station
ایستگاه
station
جایگاه
station
مرکز
station
جا درحال سکون
station
پست
station
محل
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
یا مقصد استفاده میشود
way station
ایستگاه رله مخابراتی
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
پاسگاه
station
محل ماموریت
station
مستقرکردن
station
استقرار یافتن
station
پایگاه
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
sub station
پست فرعی
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
station
مقام مستقرکردن
on station
رسیدن به هدف
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
change of station
تغییر محل ماموریت
battle station
پایگاه رزمی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station
رصدخانه
pumping station
تلمبه خانه
ambulance station
ایستگاه امبولانس
amateur station
فرستنده تفننی
alert station
ایستگاه اعلام خطر
fiscal station
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
central station
نیروگاه مرکزی
exempted station
یکان مخصوص
exempted station
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station
ایستگاه رادیو
broadcast station
ایستگاه فرستنده
boat station
جای خدمه قایق
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station
پایگاه جنگی
flag station
جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
exposure station
ایستگاه هوایی
alert station
ایستگاه اماده باش
air way station
خطوط هوایی
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
relay station
ایستگاه رله
relay station
ایستگاه واسطه
remote station
ایستگاه دور دست
remote station
ایستگاه دوردست
remote station
ایستگاه راه دور
repeater station
مرکز تقویت کننده
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
reading station
ایستگاه خواندن
railway station
ایستگاه راه اهن
air way station
ایستگاه کنترل
fiscal station
تاسیسات سریال
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station
پست امدادی
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
action station
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station
محل جنگ
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
shunting station
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
observation station
دیدگاه
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
defence station
readiness of degree third
loading station
ایستگاه بارگیری
departure station
مبداء حرکت
orienting station
ایستگاه توجیه
key station
ایستگاههای کلید
inquiry station
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
induction station
دفتر استخدام دفتر پذیرش
induction station
مرکز پذیرش
dressing station
درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
master station
شاه ایستگاه
master station
ایستگاه اصلی
courier station
مقرر پیک
courier station
دفتر پیک
courier station
دفترنامه رسانان
transformer station
پست ترانسفورماتور
converter station
پست ترانسفورماتور
control station
ایستگاه کنترل
cruising station
readiness of degree forth
naval station
پایگاه دریایی
mobile station
فرستنده متحرک
master station
پست اصلی مخابرات
hydroelectric station
نیروگاه ابی
duty station
محل خدمت
forward station
ایستگاه جلو
coast station
ایستگاه ساحلی
close station
افراد بدو مرخص
close station
خدمه بدو مرخص
climatological station
ایستگاه هواشناسی
clearing station
پست تخلیه بیماران
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station
محل گندزدایی
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
forward station
پاسگاه جلویی
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
homing station
رادارهای کنترل هوایی
homing station
رادارردیاب
homing station
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
generating station
پست نیرو نیروگاه
emergency station
محل اضطراری
generating station
کارخانه برق
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
to station oneself
مقیم شدن
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station
ایستگاه پلیس
police station
مرکز پلیس
police station
کلانتری
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
wireless station
فرستنده
traverse station
ایستگاه پیمایش
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
station wagon
ماشین کبریتی
transfer station
محل انتقال افراد
transfer station
محل اعزام افراد
gas station
پمپ بنزین
filling station
پمپ بنزین
station wagons
استیشن واگن
station wagons
ماشین کبریتی
station wagon
استیشن واگن
wireless station
ایستگاه بی سیم
work station
محل کار
tracking station
ایستگاه ردیابی
underground station
ایستگاهزیرزمینی
coach station
پارکینگوایستگاهدرشکه
polling station
حوزهرایگیری
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
railway station
ایستگاه قطار
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
transmitting station
ایستگاهارسال
train station
ایستگاهقطار
station platform
سکویایستگاه
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
intercom station
ایستگاهداخلی
local station
ایستگاهکانونی
passenger station
ایستگاهمسافرین
receiving station
ایستگاهدریافت
station circle
چرخههواشناسی
station entrance
ورودیایستگاه
station model
مدلهواشناسی
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station house
ایستگاه کلانتری
station house
مرکزکلانتری
station house
ایستگاه راه اهن
subscriber's station
مرکز مشترک
weather station
ایستگاه هوا شناسی
weather station
ایستگاه هواشناسی
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station master
رئیس ایستگاه
space station
ایستگاه فضایی
space station
پایگاه فضایی
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
fire station
ایستگاه اتش نشانی
fire station
پست اتش نشانی
fire station
اداره اتش نشانی
fire station
مرکز اتش نشانی
telephone station
جایگاه تلفن
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
to station oneself
جا گرفتن
tide station
ایستگاه جزر و مد
station bill
جدول محلها
slave station
ایستگاه فرعی
station car
اتومبیل استیشن
station keeping
در خط نگهداشتن ناو
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
telephone station
تلفن خانه
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com