English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
power struggle نقشه تهاجمی
power struggle مبارزه برای صاحب مقام شدن
Other Matches
to struggle through بزحمت رد شدن
struggle مبارزه
struggle مجاهدت
struggle با چنگ ودندان جنگ کردن
struggle تلاش کردن مبارزه کردن
struggle ستیز
struggle کشاکش
struggle نبرد
struggle دست وپاکردن
struggle منازعه
struggle کشمکش تنازع
struggle تقلا کردن کوشش کردن
struggle for existence تنازع بقا
struggle for survival مبارزه برای بقاء
struggle for survival تنازع بقاء
ineffectual struggle کوشش بیهوده
ineffectual struggle تقلای بیخود
class struggle مبارزه طبقاتی
class struggle مبارزه طبقهای
struggle for existence مبارزه برای زندگی
The outcome of the long struggle . نتیجه این مبا رزه طولانی
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
will power <idiom> قدرت
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
in power دارای اختیارات
will-power اراده
useful power قدرت مفید
useful power توان مفید
power saw دستگاه اره
power on روشن کردن
will to power قدرت خواهی
power saw اره ماشینی
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
in power صاحب مقام
power قوه [ریاضی]
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
outside power جریان خارجی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power up برق
power up روشن کردن
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power توان [ریاضی]
power توانایی
power شدت
power توان
power نیرو
power توان برقی
power قدرت نیرو
power دستگاه برقی
power انرژی
power قوه
power قوه یا توان
power درشت نمایی قدرت دوربین
power برقی
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power زور بکاربردن
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power برق
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power زور
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power توان نیرو
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power خاموش کردن یک وسیله
power برتری
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power قدرت
power rammer زمین کوب مکانیکی
power stroke مرحله قدرت
power steering فرمان خودکار
power spectrum طیف توانی
power source منبع قدرت
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power shovel بیل مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power structure ساخت قدرت
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret برجک برقی
power unit پیش راننده
power user کاربر پیشرفته
power volleyball والیبال قدرتی
predictive power قدرت پیش بینی
pulling power نیروی کشش
tractive power نیروی کشش
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
radiant power شاره تابان
power transmission انتقال انرژی
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
power supply منبع انرژی
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power cable کابل قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power factor ضریب قدرت
power factor ضریب توان
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance توان استقامت
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power of reservation حق اعتراض
power of production نیروی تولید
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power consumption مصرف قدرت
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power politics سیاست جبر زور طلبی
reactive power توان هرز
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
power cut خاموشی
power blackout قطع برق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
solar power نیروی خورشیدی
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power failure خاموشی
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power cut قطعبرق
power point اتصالبرق
power worker فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
power-sharing روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
Power of distiction. قوه تشخیص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com