English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
power surge برق ناگهانی
Other Matches
surge خروشان بودن
surge حرکات افقی اب دریا
surge سر دادن
surge ضربه
surge ضربان
surge وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge شل کردن طناب
surge تحت کشش نگهداشتن
surge موج زدن
surge موج بلند
surge تموج سریع برق نوسان شدید
surge موج خروشان
surge جریان سریع وغیرعادی
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge موج غلتان
surge موجداربودن
base surge ابر پایه قارچ اتمی
line surge جریان سریع و غیرعادی خط
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
surge chamber مخزن تعادل
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
surge impedance ناگذرایی ماهیتی
voltage surge protector محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
surge electrode current جریان نابهنجار الکترد
A surge of anger rushed over me . سرا پایم را فرا گرفت
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power زور
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
useful power قدرت مفید
useful power توان مفید
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power up برق
power up روشن کردن
outside power جریان خارجی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power قوه [ریاضی]
in power صاحب مقام
in power دارای اختیارات
will-power عزم راسخ
power on روشن کردن
will-power تصمیم
will-power اراده
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
will power <idiom> قدرت
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power saw اره ماشینی
power saw دستگاه اره
will to power قدرت خواهی
will-power قدرت اراده
power توان [ریاضی]
power قدرت
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power درشت نمایی قدرت دوربین
power برتری
power توان نیرو
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power توان برقی
power نیرو
power توان
power دستگاه برقی
power برقی
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power خاموش کردن یک وسیله
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power توان از دست رفته
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power حذف توان کامپیوتر
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power supplay منبع تغذیه
power supplay منبع قدرت
power structure ساخت قدرت
power stroke مرحله قدرت
power steering فرمان خودکار
power shovel بیل مکانیکی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power volleyball والیبال قدرتی
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power blower دمنده برقی
power spectrum طیف توانی
power consumption مصرف قدرت
power source منبع قدرت
power consumer مصرف برق
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret برجک برقی
power unit پیش راننده
power cable کابل قدرت
power user کاربر پیشرفته
predictive power قدرت پیش بینی
pulling power نیروی کشش
tractive power نیروی کشش
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
radiant power شاره تابان
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power transmission انتقال انرژی
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power cable کابل جریان قوی
power supply منبع تغذیه
power supply منبع انرژی
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power circuit مدار توان
power brake ترمز سروو
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
power transformer مبدل تغذیه
reactive power توان هرز
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power distribution پخش قدرت
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power function تابع توانی
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power dive شیرجه
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power function تابع قدرت
power politics سیاست زور
power rammer زمین کوب مکانیکی
power outege قطع قدرت
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power loss گمگشتگی قدرت
power dissipation اتلاف قدرت
power consumption مصرف برق
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power forward فوروارد قوی
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power shovel ماشین خاک کش
reactive power توان غیر فعال
power cut قطعبرق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
solar power نیروی خورشیدی
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets پریز ها
power blackout قطع برق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com