Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
power takeoff
قدرت
Search result with all words
power-takeoff shaft
اهرم شروعکار
Other Matches
takeoff
ازجا پریدن وبلندشدن
takeoff
اغاز پرش
takeoff
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
takeoff
لحظه اغازپرش
takeoff board
تخته پرش طول
takeoff foot
پای اتکا
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
sound takeoff
صداگیری
takeoff fan
نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
takeoff leg
پایی که فشار برروی ان است
space shuttle at takeoff
موشکفضاییدرحالپرواز
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power up
روشن کردن
power up
برق
power saw
دستگاه اره
power saw
اره ماشینی
power
قوه
[ریاضی]
will-power
تصمیم
will-power
عزم راسخ
will-power
قدرت اراده
power
توان
[ریاضی]
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
outside power
جریان خارجی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
in power
صاحب مقام
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
will-power
اراده
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
useful power
قدرت مفید
will power
<idiom>
قدرت
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
e. power
نیروی اجرایی
useful power
توان مفید
power on
روشن کردن
e. power
قوه مجریه
will to power
قدرت خواهی
power down
قطع برق خاموش کردن
power down
قطع نیرو
in power
دارای اختیارات
power
زور
power
برقی
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
قوه یا توان
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
دولت
power
اقتدار و اختیار
power
دستگاه برقی
power
قدرت
power
برتری
power
توان نیرو
power
برق
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
قدرت دیدذره بین
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
زور بکاربردن
power
توان برقی
power
نیرو
power
توان
power
راندن
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
حذف توان کامپیوتر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
توان از دست رفته
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
خاموش کردن یک وسیله
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
قدرت نیرو
power
توانایی
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
انرژی
power
قوه
power
شدت
power supplay
منبع تغذیه
power steering
فرمان خودکار
power stroke
مرحله قدرت
power shovel
بیل مکانیکی
power structure
ساخت قدرت
power spectrum
طیف توانی
power shovel
ماشین خاک کش
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source
منبع قدرت
power supplay
منبع قدرت
power turret
برجک برقی
power unit
پیش راننده
power user
کاربر پیشرفته
power volleyball
والیبال قدرتی
predictive power
قدرت پیش بینی
pulling power
نیروی کشش
tractive power
نیروی کشش
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
radiant power
شاره تابان
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
reactive power
توان هرز
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power transmission
انتقال قدرت
power transmission
انتقال انرژی
power supply
منبع تغذیه
power supply
منبع انرژی
power supply
تامین کننده برق
power supply
مبدل برق
power surge
برق ناگهانی
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power test
ازمون قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
reactive power
توان غیر فعال
power cable
کابل قدرت
power factor
ضریب قدرت
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward
فوروارد قوی
power forward
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel
سوخت
power function
تابع توان
power function
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function
تابع توانی
power function
تابع قدرت
power hacksaw
اره کمانهای
power hacksaw
کمان اره
power factor
ضریب توان
power endurance
توان استقامت
power cable
کابل جریان قوی
power circuit
مدار توان
power consumer
مصرف برق
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
power consumption
مصرف قدرت
power consumption
مصرف برق
power dissipation
اتلاف قدرت
power distribution
پخش قدرت
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
power dive
شیرجه
power dive
با استفاده از نیروی موتور طیاره
power head
سر موتور
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house
کارخانه برق
power of the keys
اختیارات کلیسای پاپ
power outege
قطع قدرت
power outege
قطع برق
power output
توان خروجی
power pack
دستگاه تنظیم برق
power pack
جعبه تغذیه
power play
نقشه تهاجمی
power play
حمله دسته جمعی
power play
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics
سیاست زور
power politics
سیاست جبر زور طلبی
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
power of reservation
حق اعتراض
power of production
نیروی تولید
power installation
تاسیسات جریان قوی
power jack
جک
power law
قانون توانی
power level
تراز توان
power loss
اتلاف توان
power loss
تلف قدرت
power loss
گمگشتگی قدرت
power mains
شبکه جریان قوی
power mains
شبکه نیرو
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower
چمن زن یا علف چین موتوری
power rammer
زمین کوب مکانیکی
reactive power
توان واکنشی
power point
اتصالبرق
power failure
قطع برق
power cut
قطع برق
power blackout
رفتن برق
power failure
رفتن برق
power cut
رفتن برق
solar power
نیروی خورشیدی
power outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets
پریز ها
power blackout
قطع برق
power worker
فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
power-sharing
روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
Power of distiction.
قوه تشخیص
To have power and influence.
تیغ برایی داشتن
power pack
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
power blackout
خاموشی
power failure
خاموشی
power cut
خاموشی
power outlet
پریز دیواری
power outlet
پریز روی دیوار
power outlets
پریز های دیواری
power of procuration
وکالت نامه
power of attorney
اختیار نامه
power of authority
اختیار نامه
power of procuration
اختیار نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com