English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
English Persian
power-off/slide-select bar دکمهاتخابگراسلاید
Search result with all words
power زور
power قدرت
power برتری
power توان نیرو
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power توان برقی
power نیرو
power توان
power دستگاه برقی
power برقی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power خاموش کردن یک وسیله
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power of attorney وکالت نامه
power of attorney وکالت
power of attorney وکالتنامه
purchasing power قدرت خرید
purchasing power توان خرید
inventive power قوه اختراع
inventive power هوش اختراع
staying power نیروی پایداری
staying power بنیه
staying power طاقت قدرت
staying power استحکام
power line خط جریان قوی
power lines خط جریان قوی
power station کارخانه برق
power station ایستگاه مولدنیرو
power station نیروگاه
power stations کارخانه برق
power stations ایستگاه مولدنیرو
power stations نیروگاه
power failure قطع قدرت
power failure خرابی برق
power failures قطع قدرت
power failures خرابی برق
water power نیروی ابی
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
power broom جاروی برقی
power plant نیروگاه برق
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant دستگاه تولیدنیروی
power plant محرکه وسیله نقلیه
power plant مرکز تولید نیرو
power plant دستگاه مولد نیرو
power plant موتوربرق
power plant نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant پیش راننده
power plant نیروگاه
power plant تاسیسات جریان قوی
power plants نیروگاه برق
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants دستگاه تولیدنیروی
power plants محرکه وسیله نقلیه
power plants مرکز تولید نیرو
power plants دستگاه مولد نیرو
power plants موتوربرق
power plants نیروگاه موتور مولدنیرو
power plants پیش راننده
power plants نیروگاه
power plants تاسیسات جریان قوی
ab power pack جعبه تغذیه ا.ب
absorptive power ضریب جذب
absorption power قدرت جذب
abuse of power سوء استفاده از قدرت
accelerating power قدرت شتاب
active power توان موثر
aerobic power توان هوازی
apparent power توان فاهری
Other Matches
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
select برگزیده
select سواکردن برگزیده
select منتخب
select خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
select انتخاب کردن
select سواکرده
select برگزیدن
select ممتاز منتخب
select گزیدن
select جدا کردن انتخاب کردن
select committe کمیسیون پارلمانی
chip select انتخاب تراشه
command select system سیستم فرمان انتخابی
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
slide پس وپیش رونده
slide in توسراندنی
slide لغزش
slide in کشویی
slide سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide سرخونده
slide لغزیدن
slide سریدن
slide سر سراندن
slide اسلاید
slide سرسره گهواره توپ
slide صفحه لغزنده چهارچوب
slide ریل لغزنده سرسره
slide حرکت از پهلو
slide خط کش
slide طوقه لغزنده
slide غلاف متحرک
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide لیزخوردن ازپهلو
slide سرازیری
slide حرکت به آرامی روی یک سطح
slide سورتمه
slide سراشیبی ریزش
slide سرسره
slide کشو
slide اسباب لغزنده
bottom slide لغزنده زیرین
control slide کشوی کنترل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
slide rule خط کش ریاضی
slide rule خط کش مهندسی
slide rule خط کش محاسبه
back slide لغزش به عقب
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cutter slide لغزنده فرز
cross slide کشوی لغزنده عرضی
control slide غلتگاه کنترل
back slide شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
slide rules خط کش ریاضی
slide rules خط کش مهندسی
slide rules خط کش محاسبه
back slide منحرف شدن از مسیر
slide aperture شکاف درجه
second valve slide دومیندریچهسرنده
adjustment slide فلز متحرک
first valve slide اولیندریچهسرنده
glass slide اسلایدشیشهای
slide chair مقرغلافمتحرک
slide magazine جعبهاسلاید
slide mount شیشهرویاسلاید
slide plate صفحهلغزان
slide projector برنامهاسلاید
slide-bar مانعسرخوردن
third valve slide سومیندریچهسرنده
tuning slide دریچهتولیدآهنگ
slide [for children] سورتمه [سرسره ] [در برف]
to slide to the side به آنطرف سریدن
variable slide طول عقب نشینی متغیر
slide wire سیم لغزان
slide chasse حرکت با یک پا بجلو و فشار
slide valve دریچه متحرکی که باز وبسته میشود
slide slip سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slide valve دریچه متحرک
entrance slide سراشیبیورودی
slide show نمایش اسلاید
slide valve سوپاپ متحرک
slide valve دریچه کشویی
reverse slide change تعویضاسلایدوارونه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
slide show package بسته نمایش اسلاید
forward slide change تعویضاسلایدجلویی
slide rule dial صفحه مدرج خط کش محاسبهای
slide wire potentiometer پتانسیومتر با سیم لغزان
slide wire bridge پل ویتستن لغزان
azimuth adjustment slide rule خط کش محاسبات تنظیم گرا
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
will power <idiom> قدرت
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
e. power قوه مجریه
power up برق
in power صاحب مقام
power up روشن کردن
power قوه [ریاضی]
power توان [ریاضی]
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
will-power تصمیم
power saw دستگاه اره
power saw اره ماشینی
in power دارای اختیارات
power down قطع نیرو
will-power عزم راسخ
will-power قدرت اراده
will-power اراده
outside power جریان خارجی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
will to power قدرت خواهی
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down قطع برق خاموش کردن
useful power توان مفید
useful power قدرت مفید
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on روشن کردن
e. power نیروی اجرایی
power test ازمون قدرت
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
rectangular power قدرت راست روی
resolving power قدرت تفکیک
reflecting power قدرت انعکاس
resolving power توان تفکیک تلسکوپ
resolution power توان تفکیک
refractive power قدرت شکست
pulling power نیروی کشش
power unit پیش راننده
power transformer مبدل تغذیه
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
tractive power نیروی کشش
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
radiant power شاره تابان
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
reactive power توان غیر فعال
reactive power توان واکنشی
reactive power توان راکتیو
real power توان حقیقی
predictive power قدرت پیش بینی
received power توان دریافتی
power volleyball والیبال قدرتی
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
reactive power توان هرز
power turret برجک برقی
power user کاربر پیشرفته
real power توان موثر
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power jack جک
power installation تاسیسات جریان قوی
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power outege قطع قدرت
power spectrum طیف توانی
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
power hacksaw اره کمانهای
power supply منبع انرژی
power supply تامین کننده برق
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power source منبع قدرت
power shovel بیل مکانیکی
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com