English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
precautionary demand for money تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Other Matches
demand for money تقاضا برای پول
money demand تقاضا برای پول
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
transaction demand for money تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
precautionary پیشگیرانه
precautionary احتیاطی
precautionary motive انگیزه احتیاطی
precautionary measures اقدامات احتیاطی
Precautionary measures. اقدامات احتیاطی
Protection money. Racket money. باج سبیل
Money for jam . Money for old rope . پول یا مفتی
money begets money <idiom> پول پول می آورد
demand نیاز
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand احتیاج
on demand بنا به تقاضا
demand خواستارشدن
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand طالب داشتن
on demand عندالمطالبه
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand خواست
demand درخواست
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand تقاضای خرید کالا
demand مطالبه
demand مطالبه تقاضا کردن
demand نیاز احتیاج
demand تقاضا
demand مطالبه کردن
demand تقاضا کردن تقاضا
demand نیاز
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand طلب
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand تقاضا برای انجام چیزی
demand تقاضا کردن
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand درخواست مطالبه
demand درخواست کردن
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand code شماره رمزبرگ درخواست
demand for payment تقاضای پرداخت
excess demand تقاضای بیش از حد
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
demand function تابع تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
energy demand مطالبه انرژی
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand curve منحنی تقاضا
demand code رمز درخواست
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit سپرده دیداری
demand deposit سپرده جاری
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand elasticity کشش تقاضا
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factor ضریب تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand accommodation تعدیل درخواستها
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand meter تقاضاسنج
demand note مطالبه نامه
demand shift جابجائی تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand surface میزان تقاضا
elastic demand تقاضای با کشش
derived demand تقاضای مشتق شده
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand تقاضای موثر
To demand ones right. To get ones due. حق کسی را خواستن ( گرفتن )
quantity of demand مقدار تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand note سفته
demand note چک تمسک
elasticity of demand کشش تقاضا
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
elastic demand حساس
elastic demand تقاضای کشش دار
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand satisfaction تحویل درخواستها
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
excess demand درخواست مازاد
national demand تقاضای ملی
maximum demand بار حداکثر
supply and demand عرضه و تقاضا
information on demand اطلاعات با تقاضا
to meet a demand تقاضایی را براوردن
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
aggregate demand تقاضای کل
maximum demand تقاضای بیشینه
maximum demand پیک بار
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
inelastic demand تقاضای غیر حساس
inelastic demand تقاضای بی کشش
demand processing پردازش بر اساس نیاز
joint demand تقاضای مشترک
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
maximum demand بار پیک
total demand تقاضای کل
composite demand تقاضای مرکب
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
peak demand حداکثر تقاضا
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
market demand تقاضای بازار
financed demand احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
final demand تقاضای نهائی
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
factor demand تقاضای عوامل
complementary demand تقاضای تکمیلی
complementary demand تقاضای مکمل
peak demand بیشترین تقاضا
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
change in demand تغییر تقاضا
law of demand قانون تقاضا
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
market demand schedule صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
individual demand schedule صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
maximum power demand مصرف حداکثر
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
pressure demand regulator رگولاتورتنظیمفشار
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
maximum demand pointer عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter حداکثر مقدار سنج
maximum demand meter تقاضاسنج
maximum demand indicator کنتور بار پیک
income elasticity of demand کشش
income elasticity of demand درامدی تقاضا
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
by popular [demand] request درخواست توده پسند
arc elasticity of demand *
arc elasticity of demand /
cross elasticity of demand = Eab
cross elasticity of demand *
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
aggregate market demand تقاضای کل بازار
aggregate demand function تابع تقاضای کل
perfectly inelastic demand تقاضای کاملا بی کشش
perfectly elastic demand تقاضای کاملا با کشش
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
he is f. of money پول فراوان دارد
money on d. پول سپرده
money جایزه نقدی
value of money ارزش پول
value for money ارزش پول
be in the money <idiom> پول پارو کردن
i have no money about me با خود هیچ پولی ندارم
money on d. وجه امانعی
be in the money <idiom> در پول غلت خوردن
his money is more than can پولیش بیش
his money is more than can ازانست که بتوان شمرد
we are want of money ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
near money شبه پول
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
f. money پول فراوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com