Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
precision spirit level	ترازوی دقیق
Other Matches
spirit level	تراز حبابدار
spirit level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level	تراز
spirit level	تراز حباب دار
precision	تعداد ارقام یک عدد
precision	استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
precision	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
precision	بسیار دقیق بودن
precision	رقم دقت
precision	عدد ذخیره شده در یک کلمه
precision	صراحت
precision	دقت
precision	صحت فرافت
precision	دقیق
precision	درستی
precision	اندازه گیری دقیق
precision	دقت تیر
triple precision	دقت سه برابر
triple precision	با دقت سه برابر
long precision	با دقت بالا
precision scale	مقیاس دقیق
precision levelling	ترازیابی دقیق
long precision	دقت زیاد
precision measurment	سنجش دقیق
precision drill	مته کردن دقیق
precision sweep	روبش دقیق
precision tool	ابزار دقیق
degree of precision	درجه دقت
precision lathe	ماشین تراش دقیق
precision instrument	سنجه دقیق
precision fire	تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
precision tools	الات دقیق
double precision	دقت
double precision	مضاعف
double precision	دقت مضاعف
precision adjustment	تنظیم دقیق
precision balance	ترازوی دقیق
precision bore	سوراخ کردن دقیق
precision casting	ریخته گری دقیق
precision coefficient	ضریب دقت
precision engineering	مهندسی ابزار دقیق
extended precision	دقت توسعه یافته
precision engineering	تکنیک ابزار دقیق
arm of precision	اسلحه دقیق
multiple precision	دقت چند برابر
short precision	دقت کوتاه
relative precision	دقت نسبی
precision index	نمایه دقت
single precision	دقت یگانه
single precision	دقت تک
short precision	دقت کم
single precision	تک دقتی
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
spirit	الکل
spirit	جوهر
spirit	مشروبات الکلی
spirit	روح
spirit	جان
spirit	رمق روحیه
spirit	روح دادن بسرخلق اوردن
spirit	حمیت قسمتی
spirit	روحیه
spirit	حمیت
spirit	غرور
spirit	جرات
spirit	روان
to spirit up	سرخلق اوردن
finite precision numbers	استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
spirit de corps	روح یگانگی و اتحاد
party spirit	طرفداری حزبی
party spirit	تعصب حزبی
free spirit	فردیکهمستقلزندگیمیکند
kindred spirit	دارایدیدگاهمشترکباشما
methylated spirit	یکجورمایعتمیزکننده
spirit stain	رنگ لاک الکل
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
team spirit	روحیهوفاداریمابینیکتیم
white spirit	مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
Spirit of patriontism.	روح وطن پرستی
by an evil spirit	روح پلیدی براومستولی شده بود
in letter and in spirit	ئر لفظ و در معنی
spirit of wine	الکل
in letter and in spirit	لفظاومعنا
spirit of wine	عرق خالص
the spirit of the law	جوهر قانون
evil spirit	روح خبیث
in letter and in spirit	از حیث نص و معنی هردو
the spirit of the law	روح قانون
wood spirit	الکل چوب
wood spirit	عرق چوب
spirit de corps	روحیه قسمتی
spirit de corps	حمیت قسمتی
spirit de corps	غرور نظامی
proof spirit	الکل خالص
spirit varnish	لاک الکل
rectified spirit	الکل دو تقطیری
spirit of wine	عرق دو اتشه
party spirit	روحیه تحزب
Holy Spirit	روح القدس
evil spirit	روح خبیث
spirit levels	تراز حبابدار
spirit lamp	چراغ الکلی
spirit thermometer	دماسنج الکلی
martial spirit	روح جنگجویی
evil spirit	روح پلید
the holy spirit	روح القدس
spirit levels	تراز
spirit levels	تراز حباب دار
martial spirit	روح نظامی
to conjure anevil spirit	روح پلیدی را بیرون کردن
The spirit and letter of the law .	معنی و لفظ قانون
high proof spirit	عرق سنگین
peace to his departed spirit	روانش شاد باد
level	مسطح کردن
level	ترازکردن
he did his level best	کوتاهی نکرد
he did his level best	انچه از دستش برامدکرد
level	ترازسازی
level with each other	برابر
level with each other	در یک تراز
level	مسطح شدن
level	نشانه گرفتن
level best	خیلی خوب
level	رده
level	پایه
level	یک دست
level to	تراز کردن
level best	بسیارعالی
level	سطح
level	میزان
level	الت ترازگیری
level	هموار
level	تراز
level	سطح برابر
level out	یکنواخت کردن
level	هم تراز
level best	خیلی عالی
level	هم پایه
level	یک نواخت
level	موزون هدف گیری
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
O level	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level	نمرهی قبولی در این امتحانات
level	تراز سطح افقی افقی کردن
level out	برابر کردن
level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
on the level <idiom>	درستکار ،بی غل وغش
level	کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level	استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level	مستقیم
level	هدف در خط دید شماقرارگرفت
level	تراز بنایی
level	همسطح کردن
level	تراز کردن تراز
level	همسطح
level	سطح ارتفاع
level	مسطح
A level	مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
n level logic	منطق N سطحی
nesting level	سطح اشیانهای
reorder level	سطح سفارش مجدد
multi level	چند سطحی
reorder level	مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
nesting level	سطح تو در تویی
one level address	تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
oil level	سطح روغن
one level address	آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
operating level	سطح فعالیت
operating level	سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
optimal level	سطح بهینه
noise level	سطح پارازیت
pezometeric level	سطح پیزومتری
power level	تراز توان
noise level	میزان خش
one level address	کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
nesting level	سطح لانهای
skill level	پایه مهارت
one level memory	حافظه یک سطحی
price level	سطح قیمت
protection level	سطح حفافت
one level address	سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
speed level	مرحله سرعت
lower level	سطحپائینی
alidade level	دستگاهسمتنما
top-level	بلند پایه
top-level	کهبدان
top-level	افراد عالیرتبه
top-level	توسط افراد عالیرتبه
split-level	سه نیم اشکوبی
split-level	چند سطحی
level-headed	معقولانه
level-headed	متعادل
level-headed	ترازخوی
level-headed	راستبین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com