English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
preliminary school مدرسه ابتدائی
Other Matches
preliminary دور مقدماتی
preliminary مقدماتی
preliminary ابتدائی
preliminary امتحان مقدماتی
preliminary ابتدایی
preliminary اولیه
preliminary استانهای
preliminary مقدمات مقدماتی
preliminary investigation بررسی مقدماتی
preliminary negotiations مذاکرات مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
preliminary agreement قولنامه
preliminary budget بودجه ابتدائی
preliminary budget بودجه مقدماتی
preliminary design طرح مقدماتی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
preliminary test ازمایش مقدماتی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
an informal preliminary property real of forpurchase agreement قولنامه
preliminary investigation پیش جستار
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
the school is out مدرسه تعطیل است
to go to school باموزشگاه رفتن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
go to school خواننده میله نوری
first school پایهدبسبان
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school درس خواندن
school مکتب علمی یافلسفی
school تربیت اسب
school تحصیل در مدرسه
school جماعت
school مرکز اموزش نظامی
school دانشکده
school مکتب نحله
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school دسته ماهی
school گروه
school تدریس درمدرسه
school جماعت همفکر
school دسته
school مکتب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school دبیرستان
school مکتب دبستان
school اموزشگاه
school رام کردن وعادت دادن
school تادیب یا تربیت کردن
school مدرسه
theological school مدرسه علوم دینی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher اموزگار
technical school مدرسه فنی
technical school اموزشگاه فنی
special school اموزشگاه استثنایی
secondery school مدرسه متوسطه
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school year سال تحصیلی
secondery school دبیرستان
school truancy مدرسه گریزی
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school mate هم شاگردی
school mate هم مدرسه
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school phobia مدرسه هراسی
school report گزارش اموزشگاه
school figures حرکات اسب
training school اموزشگاه حرفهای
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day. آخرین روز مدرسه
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school آموزشگاهرانندگی
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
school shooting تیراندازی در مدرسه
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone قلمرومدرسه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school مدرسهی روزانه
zurich school مکتب زوریخ
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
vocational school اموزشگاه حرفهای
vienna school مکتب وین
training school کاراموزگاه
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school age سالهای تحصیل
school age سن مدرسه
school age سن آغاز تحصیل
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school پیش دبستانی
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school مهدکودک
pre-school شیرخوارگاه
to leave school ترک تحصیل کردن
school drop out افت تحصیلی
comprehensive school اموزشگاه جامع
summer school کلاس تابستانی
grade school مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
austrian school یزر و بوهم باورک
austrian school مکتب اتریشی
banking school مکتب بانکداری
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
association school مکتب تداعی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law دانشکده حقوق
leipzig school مکتب لایپزیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
middle school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
secondary school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high school دبیرستان
elementary school دبستان
primary school دبستان
infant school کودکستان
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
night school اموزشگاه شبانه
trade school مدرسه حرفهای
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
private school مدرسه ملی
private school اموزشگاه خصوصی
manchester school مکتب منچستر
school drop out ترک تحصیل کرده
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school اموزشگاه کلیسایی
mathematical school مکتب ریاضی
principal of a school مدیر اموزشگاه
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school مکتب رفائیل
roman school مکتب رفائیل
reform school دارالتادیب نوجوانان
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school مکتب سالپتریر
school center مرکز اموزش
school counselor مشاور مدرسه
school divine طلبه
school divine اموزگارالهیات
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
orthodox school مکتب کلاسیک
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school مکتب نانسی
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school کودکستان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
monetary school مکتب پولی
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school دارالمعلمین
normal school دانش سرا
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
school age children کودکان واجب التعلیم
marginal utility school قرار داد
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
junior high school دبیرستان مقدماتی
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com