Dictiornary-Farsi | present debt | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 185 (8 milliseconds)

English	Persian
present debt	دین حال


Other Matches

present value	ارزش فعلی
to be present	باشنده [حاضر] بودن
present [at] <adj.>	باشنده [حاضر] [در]
someone has at present	در دسترس کسی بودن
for the present	عجاله
for the present	اکنون
for the present	فعلا`
at present	اکنون
at present	در حال حاضر
at present	فعلا`
at present	اکنون
as a present	برسم پیشکشی
at present	در این حین
present	ارائه دادن
present	معرفی کردن
present	حاضر
present	مهیا
present	موجود اماده
present	اکنون
present	زمان حاضر زمان حال
present	پیشکشی
present	ره اورد اهداء
present	هدیه
present	پیشکش
present	اهداء کردن
present value	ارزش حال
present	عرضه کردن
present	زمان حال
present	کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
present value	ارزش فعلی
to get into debt	بدهکارشدن
to be in debt	بدهی داشتن
in debt	بدهکار
the d. of a debt	پرداخت بدهی
to get into debt	وام پیداکردن
to get into debt	بدهی پیداکردن
to be in debt	مقروض بودن
debt	غین
debt	بدهی داشتن
debt	بدهکاربودن
debt	بدهی
debt	وام
debt	قرض
debt	دین
debt	قصور
give [a present]	هدیه کردن
the present and the past	گذشته و حال
the present and the past	حال و گذشته
present worth	ارزش حال
present worth	ارزش فعلی
present work	عملیاتی که اکنون انجام شده است
at the present day <adv.>	در این روزگار
present arms	پیش فنگ کردن
present arms	پیش فنگ فرمان پیش فنگ
present conditions	شرایط فعلی
present consumption	مصرف جاری
present consumption	مصرف حال
give [a present]	اهدا کردن
present income	درامد جاری
present income	درامد حال
present progressive	حال استمراری
present progressive	ماضی قریب استمراری
give [a present]	هدیه دادن
the present writer	نویسنده
the present writer	مولف
the present writer	این بنده این جانب
to present oneself [as]	خود را اهداء کردن [بعنوان]
at the present day <adv.>	امروزه
at the present moment	اکنون
at the present moment	عجالتا
at the present moment	درحال حاضر
at the present day <adv.>	این روز ها
give [a present]	هبه کردن
There is no time like the present . <proverb>	دم غنیمت است .
present weather	هوایکنونی
present-day	کنونی
to make a present of	پیشکش یا تعارف کردن
to present arms	پیش فنگ کردن
at the present moment	فعلا
to present arms	نشانه روی کردن
present-day	امروزی
present-day	فعلی
present-day	جاری
present arms	سلام درحال پیش فنگ
present arms	پیش فنگ
present perfect	مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
net present value	ارزش حال خالص
there is no time like the present <idiom>	سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
i insist on your being present	جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
the present and the past	اکنون و گذشته
net present value	ارزش فعلی خالص
present participles	وجه وصفی معلوم
present arm	پیش فنگ
present tense	زمان حال
present participle	وجه وصفی معلوم
debt cut	بخشش بدهکای
debt forgiveness	بخشش بدهکای
debt relief	بخشش بدهکای
debt cut	صرف نظر از بدهکاری
debt forgiveness	صرف نظر از بدهکاری
debt rescheduling	تجدید نظر در شرایط وام
debt outstanding	وام معوقه
debt of record	بدهی قانونی record of court محکوم به
debt of record	دین قانونی
debt of nature	اجل
debt of nature	مرگ
debt of honour	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour	وام شرافتی
debt limit	حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt finance	افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
debt enforcement	درخواست طلب وصول
debt relief	صرف نظر از بدهکاری
debt perpetrator	خطاکار در بدهی
attachment of debt	توقیف طلب
arrears of debt	دیون معوقه
an active debt	بدهی با ربح
acknowledgement of debt	اقرار به بدهی
acknowladgement of debt	قبول بدهی
to run into debt	قرض بالا آوردن
consolidated debt	بدهی یک کاسه شده
crown debt	وام بدولت
crown debt	طلب دولتی بستانکاری دولتی
debt perpetrator	مرتکب بدهی
bad debt	طلب غیر قابل وصول
debt discount	تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
debt collector	کارگزاروصول طلب
debt collector	وصول کننده طلب
debt burden	بار بدهی
debt balance	مانده بدهکار
debt advice	اعلامیه بدهکار
bad debt	طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
passive debt	وام بی بهره
run in debt	قرض بهم رساندن
specialty debt	تعهدات مستند به اسناد رسمی
national debt	بدهی ملی
immersed in debt	فرو رفته در فرض
payment of an debt	وفاء دین
judgement debt	دادخواسته
judgement debt	محکوم به
judgment debt	محکوم به مالی
indgement debt	محکوم به
public debt	بدهی دولت
public debt	قرضه عمومی
proof of debt	سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
payment of a debt	اداء دین
oxygen debt	وام اکسیژن
oxygen debt	بدهی اکسیژن
net debt	بدهی خالص
national debt	قرض ملی
private debt	بدهی خصوصی
proof of debt	دلیل طلب
immersed in debt	گرفتاربدهی
up to the eyes in debt	تا گردن زیر بدهی
To be up to ones ears in debt.	تا خرخره درقرض بودن
To be in debt up to ones ears.	غرق بدهی بودن
preferential debt	دین ممتازه
national debt	قرضه ملی
debt service	پرداخت اصل و فرع
deep in debt	تا گردن زیر بدهی
funded debt	وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
funded debt	وام تنخواه دار
good debt	طلب وصول شدنی
floating debt	بدهی متغیر
verification of debt	تشخیص مطالبات
execution for debt	اقدام برای طلب وصول
present state of weather	وضعهوایکنونی
present perfect tense	ماضی کامل
present perfect tense	ماضی قریب
In the light of present circumstances.	باتوجه به اوضاع کنونی
To be in the red . To contract a debt .	قرض بالاآوردن
national debt burden	بار قرضه ملی
to pay off a debt [mortgage]	بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
discharging from an obligation or a debt	ابراء ذمه
debt income ratio	نسبت قروض به درامد ملی
simple content debt	دین ناشی از قرارداد شفاهی
debt collecting agency	نماینده وصول مطالبات
debt collection for realisation	property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
i paid the debt plus interest	بدهی را با بهره ان دادم
present maid prospective bride	دوشیزه امروز عروس فردا
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).	این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
debt due at a future time	دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb>	گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
It doesnt meet the present day requirments(needs).	جوابگوی احتیاجات امروزی نیست
Saving your presence . present company excepted .	بلانسبت شما !