English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English Persian
presentation copy نسخه قدیمی
Other Matches
x y presentation نمایش ایکس- ایگرگ
presentation عرضه
presentation ارائه
presentation تقدیم
presentation ارائه عرضه
presentation نمایش
presentation معرفی
presentation graphics گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
presentation of credentials تقدیم استوارنامه
presentation manager تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
presentation of evidance ابراز دلیل
presentation manager واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
presentation layer ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
presentation software برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
presentation manager برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy رونوشت
copy استنساخ کردن
copy رونویس کردن
copy سواد
copy بدل سازی کردن
copy نگهبان مخابراتی
copy کپیه
copy پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy کپیه کردن رونویسی کردن
copy نسخه برداری
copy نسخه
copy جلد
copy نمونه ساختن
copy دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy کپی برداری
copy تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy نمونه
copy کپی
soft copy نسخه غیر ملموس
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
pirate copy نسخه غیر قانونی چاپ شده
be a carbon copy <idiom> دقیقا مثل دیگری بودن
pirate copy نسخه سرقت شده
soft copy نسخه غیر چاپی
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
cheap copy بدل قلابی
She is a bit too copy . خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
The painting is only a copy. این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
copy quantity مقدارکپی
examined copy نسخه بررسی شده
true copy رونوشت مطابق با اصل
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape copy پیام نوار شده
straightforward copy کپیه عین اصل
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
carbon copy رونوشت کاربنی
cetified copy رونوشت مصدق
copy book دفتر کپیه
copy editing ویرایش کپی
copy fitting مطابقت کپی
copy holder گیره کاغذ
cetified copy سواد مصدق
copy machining الگوتراشی
copy milling الگوتراشی
certified copy رونوشت مصدق
certified copy سواد مصدق
carbon copy ورق کاربن
carbon copy رونوشت
carbon copy کپی نسخه غیراصل
abdominos'copy شکم بینی
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
backup copy نسخه پشتیبان
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
fair copy نسخه درست
copy plot تکثیر از روی نسخه اصلی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
foul copy چرک نویس
foul copy مسوده
attested copy رو نوشت مصدق
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
exact copy رونوشت عین
make a copy of سواد برداشت
make a copy of رونوشت برداشتن
dead copy اخبارکهنه
dead copy اخبارچیده شده
hard copy نسخه چاپی
office copy رونوشت مصدق
copy protect یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protection جلوگیری از اعمال کپی
copy protection محافظت از کپی
copy protection حفافت دربرابر کپی
camera ready copy کپی اماده تکثیر
live copy paste کپی الصاق مستقیم
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
copy output mode روکشخروجیکپی
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
rough or foul copy چرک نویس
copy letter book دفتر کپیه
press copy book دفتر کپیه
fair or clean copy پاکنویس
blind copy receipt در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind carbon copy در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
He's a carbon copy of his father. کپی پدرش است.
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com