Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
pressure adjustment	تنظیم فشار
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
zero adjustment	تنظیم نقطه صفر
adjustment	همسازی
adjustment	تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
self adjustment	انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
self adjustment	خودمیزانی
adjustment	سازگاری
adjustment	رسیدگی
adjustment	تصفیه
adjustment	اصلاح
adjustment	تعدیل
adjustment	تسویه
adjustment	تنظیم
adjustment	میزان
adjustment	آلت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment	تطبیق
adjustment	میزان کردن
adjustment	تنظیم کردن
speed adjustment	تنظیم سرعت
social adjustment	سازگاری اجتماعی
sight adjustment	تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
seasonal adjustment	تعدیلات فصلی
stock adjustment	تعدیل موجودی
average adjustment	تصفیه خسارت
automatic adjustment	تهاتر قهری
stock adjustment	تطبیق موجودی
vertical adjustment	تنظیم عمودی
vocational adjustment	سازگاری شغلی
volume adjustment	تنظیم شدت صوت
adjustment pedal	پدال متحرک
adjustment slide	فلز متحرک
adjustment wheel	چرخ متحرک
range of adjustment	ناحیه تنظیم
range adjustment	تنظیم مسافت
coarse adjustment	نظم و ترتیب دانهای
coincidence adjustment	تعیین مسافت به وسیله انطباق
fine adjustment	تنظیم فریف
fine adjustment	تنظیم دقیق
halving adjustment	تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
manual adjustment	تنطیم دستی
partial adjustment	تطابق جزئی
partial adjustment	تعدیل جزئی
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
precision adjustment	تنظیم دقیق
initial adjustment	تنظیم صفر
price adjustment	تعدیل قیمت
purity adjustment	تنظیم خلوص
range adjustment	تنظیم برد
carburetor adjustment	تنظیم کاربراتور
adjustment assistance	کمک تعدیلی
depth adjustment	تنظیم عمیق
tension adjustment	میزان فشار
resistance adjustment	میزان پایداری
adjustment disorder	اختلالات سازگاری [روانشاسی]
height adjustment	میزان ارتفاع
address adjustment	تعدیل نشانی
winding adjustment	تنظیم سیم پیچ
adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری
adjustment mechanism	مکانیسم سازگاری
air adjustment	تنظیم ترکش هوایی
air adjustment	تنظیم هوا
adjustment of rools	تنظیم غلطک
adjustment of fire	تنظیم تیر
method of adjustment	روش تعدیل
adjustment method	روش تعدیل
elevation adjustment	تنظیم کننده بالابر
exposure adjustment knob	دکمه نمایش تعداد فیلم
lateral-adjustment lever	سطح تنظیم جانبی
shooting adjustment keys	دکمه
spreader adjustment screw	پیچ تنظیم پخش
discipline and adjustment board	هیئت تدوین مقررات انضباطی
contract price adjustment	رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract price adjustment	تعدیل قیمت قرارداد
viewfinder adjustment keys	دکمه یابنده هدف
low load adjustment	تنظیم تعادل بارکم
height adjustment screw	پیچ تنظیم ارتفاع
height adjustment scale	پایه تنظیم ارتفاع
peaceful adjustment of disputes	تصفیه مسالمت امیز
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
azimuth fine adjustment	تنظیم قوس صحیح
blade height adjustment	پهنای تنظیم بلندی
coarse adjustment knob	دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob	دکمه تنظیم تراکم
condenser height adjustment	تنظیم انقباض ارتفاع
depth-adjustment mechanism	طرز کار تنظیم عمیق
field lens adjustment	زمینه تنظیم لنز
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
fluid adjustment screw	پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
frog-adjustment screw	پیچ قلابی تنظیم کننده
height adjustment foot	پایه تنظیم ارتفاع
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
bell adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری بل
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
seat back adjustment knob	دکمه تنظیم پشتی صندلی
light-load adjustment screw	پیچ تنظیم فشار نور
azimuth adjustment slide rule	خط کش محاسبات تنظیم گرا
full-load adjustment screw	پیچ تنظیم الکتریکی
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
pressure	بار
pressure	فشار هوا
f.pressure	فشارمایع
pressure	سنگین
pressure	فشردن مضیقه
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشار
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	مشقت
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
back pressure	فشار متقابل
pressure sense	حس فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech	فشار تکلم
reduced pressure	فشار کاهیده
reacted pressure	فشار واکنش شده
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
radiation pressure	فشار تشعشع
sense of pressure	حس فشار
pressure welding	جوش فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
barometric pressure	فشار هوا
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pulse pressure	فشار نبض
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
barometric pressure	فشار جو
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
barometric pressure	فشار بارومتری
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
pressure drop	افت فشار
pressure device	عامل فشاری مین
pressure device	ماسوره فشاری
pressure curve	خم فشار
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure cook	دیگ زودپز
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
partial pressure	فشار جزیی
pressure change	تغییراتفشار
pressure bar	قسمتفشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
blood pressure	فشار خون
blood pressure	فشارخون
pressure curve	منحنی فشار
absolute pressure	فشار مطلق
acoustic pressure	فشار صوتی
air pressure	فشار هوا
pressure cookers	دیگ زودپز
pressure control	کنترلفشار
pressure dial	درجهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
pressure group	گروه فشار
pressure groups	گروه فشار
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure vessel	فرف
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
ambient pressure	فشار محیط
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
axial pressure	فشار اسهای
static pressure	فشار ایستایی
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
axial pressure	فشار مرکزی
sound pressure	فشار صوت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com