Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure regulator	شیر فشار شکن
Search result with all words
pressure demand regulator	رگولاتورتنظیمفشار
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
regulator	نافم
regulator	سوپاپ نافم
regulator	تعدیل کننده
regulator	الت تعدیل
regulator	رگولاتور
regulator	متعادل کننده
regulator	تنظیم کننده
potential regulator	نافم ولتاژ
regulator first stage	صفحهنمایشنخستینرگلاتور
main regulator	تنظیم کننده محور اصلی
line regulator	ولتاژ شبکه رگولاتور خط
voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
medical regulator	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
emergency regulator	تنظیمکنندهفوری
window regulator	وسیله تنظیم پنجره
voltage regulator	رگولاتور ولتاژ
voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ
field regulator	تنظیم کننده میدان
frequency regulator	رگولاتور فرکانس
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
speed regulator	تنظیم کننده سرعت
speed regulator	نافم سرعت
potential regulator	رگولاتور ولتاژ
tirrill regulator	نافم ارتعاشی
torque regulator	تنظیم کننده گشتاور پیچشی
relay regulator	افتامات
voltage regulator	تنظیم کننده اختلاف سطح
voltage regulator	نافم ولتاژ
field regulator	نافم میدان
current regulator	نافم شدت
load regulator	نافم بار
induction regulator	نافم ولتاژ القائی
line regulator	تنظیم کننده
load regulator	رگولاتور بار تنظیم کننده بار
induction regulator	تنظیم کننده ولتاژ القائی
constant voltage regulator	ولتپای
contact voltage regulator	نافم ولتاژ با کنتاکت
barrel offtake regulator	دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
stitch length regulator	منظمکنندهاندازهدوخت
constant potential regulator	ولتپای
rotary type regulator	تنظیم کننده گردان
carbon pile regulator	نافم کربنی
oxygen supply regulator	کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
rotary type regulator	رگولاتورنوع گردان
induction voltage regulator	نافم ولتاژ با القا
constant current regulator	تنظیم با امپر ثابت
induction voltage regulator	نافم ولتاژ القائی
aerofoil type offtake regulator	دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
carbon pile voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ زغالی
pressure	مشقت
f.pressure	فشارمایع
pressure	بار
pressure	فشردن مضیقه
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشار هوا
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	سنگین
pressure	فشار
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cook	دیگ زودپز
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
lateral pressure	فشار جانبی
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
pressure drop	افت فشار
pressure device	عامل فشاری مین
pressure curve	خم فشار
pressure curve	منحنی فشار
pressure device	ماسوره فشاری
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
loss of pressure	افت فشار
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
osmotic pressure	فشار اسمزی
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
oil pressure	فشارسنج روغن
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	سهل العبور
low pressure	فشار خفیف
partial pressure	فشار جزیی
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
gage pressure	فشار گیج
partial pressure	فشار جزئی
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
low pressure	فشار کم
pressure head	ارتفاع فشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure change	تغییراتفشار
pressure bar	قسمتفشار
pressure cookers	دیگ زودپز
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
wave pressure	فشار حاصل از موج
water pressure	فشار اب
pressure transducer	مبدل فشار
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
total pressure	فشار کل
pressure control	کنترلفشار
pressure dial	درجهفشار
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure vessel	فرف
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
pressure plate	صفحهنگهدار
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
tire pressure	فشار هوای لاستیک
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech	فشار تکلم
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
systolic pressure	فشارخون انقباضی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
static pressure	فشار ایستایی
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
reservoir pressure	فشار مخزن
uplift pressure	فشار بالابرنده
reduced pressure	فشار کاهیده
reacted pressure	فشار واکنش شده
radiation pressure	فشار تشعشع
pulse pressure	فشار نبض
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure gage	فشارسنج
external pressure	فشار خارجی
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
critical pressure	فشار بحرانی
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
constant pressure	فشار ثابت
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
center of pressure	مرکز فشار
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
brush pressure	فشار زغال
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
direct pressure	فشار مستقیم
direct pressure	تعاقب کردن مستقیم دشمن
excess pressure	فشار اضافی
centre of pressure	مرکز فشار
equilibrium pressure	فشار تعادلی
effective pressure	فشار موثر
edge pressure	فشار لبه
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار حاصل از خاک
soil pressure	رانش خاک
dynamic pressure	فشار پویا
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
discharge pressure	فشار تخلیه
brake pressure	نیروی ترمز
boost pressure	فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com