Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
pressure sensitive keyboard	صفحه کلید حساس به فشار
Other Matches
pressure sensitive pen	قلم حساس به فشار
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
sensitive	آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
sensitive	حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
sensitive	مهم
sensitive	دارای حساسیت
sensitive	نفوذ پذیر
sensitive	حساس
graze sensitive	ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
sensitive zone	منطقه حساس
sensitive plant	گیاه حساس
case sensitive	حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
sensitive plant	حساسه
sensitive clay	رس حساس
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
coloring sensitive	حساسیت رنگ
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
context sensitive	حساس نسبت به متن
light sensitive	با حساسیت نوری
context sensitive help	کمک حساس به قرینه
graze sensitive	ماسوره مخصوص تیر کمانه
keyboard port	قسمتاتصالصفحهکلید
keyboard buffer	بافر صفحه کلید
treble keyboard	صدایزیرصفحهکلید
keyboard terminal	صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
bass keyboard	صفحهدکمهباس
keyboard buffer	حافظه موقت صفحه کلید
keyboard layout	جانمایی صفحه کلید
keyboard enirv	دخول صفحه کلیدی
azerty keyboard	روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
keyboard template	الگوی صفحه کلید
keyboard perforator	سوراخ کن صفحه کلیدی
pedal keyboard	صفحهکلیدپدال
keyboard layout	طرح صفحه کلید
alphanumeric keyboard	صفحه کلید الفماری
membrance keyboard	صفحه کلید غشایی
dvorak keyboard	صفحه کلید دووراک
dvorak keyboard	طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
detachable keyboard	صفحه کلید جداشدنی
membrane keyboard	احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard	صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
blind keyboard	صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
qwerty keyboard	ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
locked up keyboard	صفحه کلید قفل شده
numeric keyboard	صفحه کلید عددی
membrance keyboard	صفحه کلید صاف
maltron keyboard	یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
tactile keyboard	صفحه کلید لمسی
youch sensitive screen	صفحه حساس به تماس
touch sensitive display	صفحه نمایش حساس لمسی
case sensitive search	جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
touch sensitive panel	صفحه حساس به تماس
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
touch sensitive tablet	تابلو حساس به تماس
context sensitive help key	کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
light sensitive layer	لایه یا قشر حساس در برابرنور
light sensitive cell	سلول حساس در برابر نور
light sensitive resistor	مقاومت حساس در برابر نور
programmable function keyboard	صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
plastic bubble keyboard	صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
keyboard to tape unit	واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی
keyboard to disk system	سیستم صفحه کلید به دیسک
keyboard to tape system	سیستم صفحه کلید به نوار
keyboard to disk unit	واحد صفحه کلید به دیسک
keyboard send receive	صفحه کلید ارسال- پذیرش
keyboard printing telegraph	تلگراف ثبات تکمهای
He is jealous . He is sensitive on matters of honor .	غیرتی است
f.pressure	فشارمایع
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	مشقت
pressure	فشردن مضیقه
pressure	سنگین
pressure	بار
pressure	فشار هوا
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشار
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure fraction	کسر فشاری
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure face	سمت فشار
pressure drop	افت فشار
pressure device	عامل فشاری مین
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
pressure device	ماسوره فشاری
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure curve	خم فشار
pressure cook	دیگ زودپز
pressure curve	منحنی فشار
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure balance	فشارسنج
low pressure	سهل العبور
low pressure	منطقه کم فشار
partial pressure	فشار جزئی
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
manifold pressure	فشار گازگاه
oil pressure	فشارسنج روغن
molding pressure	فشار قالب
low pressure	فشار خفیف
low pressure	فشار کم
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment	تنظیم فشار
osmotic pressure	فشار اسمزی
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
loss of pressure	افت فشار
partial pressure	فشار جزیی
molding pressure	فشار پرس
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
wave pressure	فشار حاصل از موج
water pressure	فشار اب
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure	فشار بالابرنده
total pressure	فشار کل
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
tire pressure	فشار هوای لاستیک
systolic pressure	فشارخون انقباضی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
pressure cookers	دیگ زودپز
pressure bar	قسمتفشار
pressure change	تغییراتفشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure vessel	فرف
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure dial	درجهفشار
pressure control	کنترلفشار
static pressure	فشار ایستایی
static pressure	فشار ثابت هوا
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech	فشار تکلم
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
starting pressure	فشار استارت
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
reservoir pressure	فشار مخزن
reduced pressure	فشار کاهیده
reacted pressure	فشار واکنش شده
radiation pressure	فشار تشعشع
pulse pressure	فشار نبض
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure gauge	فشارسنج
external pressure	فشار برونی
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
pressure group	گروه فشار
critical pressure	فشار بحرانی
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
constant pressure	فشار ثابت
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
centre of pressure	مرکز فشار
center of pressure	مرکز فشار
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
direct pressure	فشار مستقیم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com