Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
pressure vessel	فرف
pressure vessel	فشار
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
vessel	رگ بشقاب
vessel	مجرا
vessel	کشتی
vessel	فرف
vessel	رگ
vessel	هر نوع مجرایا لوله
vessel	ناو گشتی
vessel	سفینه مجرا
vessel	گلدان فرف
vessel	یگان شناور
vessel	وسیله حمل
vessel	اوند
vessel	مخزن
vessel	شناور
dewar vessel	فلاسک دیوئر
mine vessel	ناو مین جمع کن
collecting vessel	مجرایدریافتی
motor vessel	کشتی موتوری
wreck vessel	شناور کشتی غرق شده
named vessel	کشتی مشخص
naval vessel	ناو
ocean vessel	کشتی اقیانوس پیما
war vessel	ناوجنگی
overtaking vessel	شناوه سبقت گیرنده
tramp vessel	کشتی ازاد
to gauge a vessel	مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
carrying vessel	کشتی باربری
gate vessel	شناور درب حوض تعمیرات ناو
overtaking vessel	ناو درحال سبقت
contents of a vessel	دارایی یامحتویات فرف مظروف
war vessel	کشتی جنگی
curing vessel	فرف سخت گردانی
drinking vessel	ابخوری
drinking vessel	فرف ابخوری کاسه
drinking vessel	جام
drinking vessel	قدح
feeder vessel	کشتی سوخت رسان
combatant vessel	ناو جنگی
dewar vessel	فرف دیوئر
scrapped vessel	شناوه اوراقی
sailing vessel	کشتی بادبانی
furnace vessel	مجرای کوره
fishing vessel	کشتی ماهی گیری
privileged vessel	ناو باارجحیت را
privileged vessel	ناو راهدار
combatant vessel	کشتی جنگی
dumb vessel	شناوه بدون خدمه
air vessel	لوله تنفسی
blood vessel	عروق خونی
blood vessel	رگ
light vessel	شناوه چراغدار
live vessel	شناوه با خدمه
air vessel	قصبه الریه
absorption vessel	فرف جذب
reactor vessel	مجرایرآکتور
air vessel	هواگیر
the vessel was put a bout	جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
to dash a vessel to pieces	فرفی را خرد یا ریز ریزکردن
power driven vessel	یگان شناور موتوری
armed naval vessel	ناو جنگی
emergency support vessel	کشتیپشتیبانیفوری
auxiliary sailing vessel	کشتی بادی موتوردار
capillary blood vessel	مویرگ-سرخرگ
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight	کشتی مس
pressure	فشار
pressure	فشردن مضیقه
pressure	سنگین
pressure	بار
f.pressure	فشارمایع
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	مشقت
pressure	فشار هوا
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
internal pressure	فشار درونی
pressure face	سمت فشار
molding pressure	فشار پرس
pressure drop	افت فشار
low pressure	فشار خفیف
pressure device	عامل فشاری مین
pressure device	ماسوره فشاری
low pressure	فشار کم
pressure curve	خم فشار
loss of pressure	افت فشار
pressure fraction	کسر فشاری
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
low pressure	سهل العبور
low pressure	منطقه کم فشار
manifold pressure	فشار گازگاه
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
pressure head	ارتفاع فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
molding pressure	فشار قالب
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure cook	دیگ زودپز
lateral pressure	فشار جانبی
pressure curve	منحنی فشار
pressure adjustment	تنظیم فشار
kinetic pressure	فشار سینتیک
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
partial pressure	فشار جزئی
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure gage	فشارسنج
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
oil pressure	فشارسنج روغن
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
osmotic pressure	فشار اسمزی
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
wave pressure	فشار حاصل از موج
water pressure	فشار اب
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure	فشار بالابرنده
total pressure	فشار کل
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
tire pressure	فشار هوای لاستیک
systolic pressure	فشارخون انقباضی
pressure cookers	دیگ زودپز
pressure bar	قسمتفشار
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure	آبتحتفشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure dial	درجهفشار
pressure control	کنترلفشار
pressure change	تغییراتفشار
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
static pressure	فشار ایستایی
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech	فشار تکلم
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure tendency	گرایش فشار
pressure transducer	مبدل فشار
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
reservoir pressure	فشار مخزن
reduced pressure	فشار کاهیده
reacted pressure	فشار واکنش شده
radiation pressure	فشار تشعشع
pulse pressure	فشار نبض
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
intermediate pressure	فشار متوسط
head pressure	ارتفاع فشاری
effective pressure	فشار موثر
barometric pressure	فشار بارومتری
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار حاصل از خاک
soil pressure	رانش خاک
dynamic pressure	فشار پویا
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
barometric pressure	فشار جو
equilibrium pressure	فشار تعادلی
partial pressure	فشار جزیی
group pressure	فشار گروهی
gauge pressure	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gage pressure	فشار مانومتری
gage pressure	فشار گیج

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com