Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 42 (4 milliseconds)
English	Persian
prevention of stripping	ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
Other Matches
prevention	جلوگیری
prevention	پیشگیری
prevention	ممانعت
prevention	منع
prevention	مانع رخ دادن چیزی شدن
accident prevention	پیشگیری از حوادث
accident prevention	جلوگیری از سانحه
fire prevention	اتش نشانی
hanging prevention	ممانعت از تعلیق
measure of prevention	احتیاط کاری
measure of prevention	اقدام احتیاطی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
stripping	کندگی
stripping	رنگ گیری
stripping	برهنه سازی
stripping	ریشه کنی گیاه در سطح زمین
stripping	نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
stripping	بسته بندی کردن
stripping	سطح باز شده
stripping	روبازه
stripping	از جا کندگی
stripping	زدودگی
stripping	تخلیه
stripping	تراش لایه رو
stripping	برداشت لایه رو
stripping	قالب برداری
stripping	روتراشی زدودگی
prevention of discrimination sub commiss	کمیسیون فرعی جلوگیری ازتبعیض
stripping agent	رنگ زدا
stripping agent	ماده رنگ بر
stripping of dye	رنگبری کردن از الیاف
stripping tower	برج رنگ گیر
stripping test	ازمایش زدودگی
stripping test	ازمایش زدودن
stripping crane	جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
steam stripping	تقطیر با بخار اب
stripping agent	عامل رنگ گیر
stripping analysis	تجزیه عریانساز
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb>	پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb>	پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb>	پیشگیری بهتر از درمانه.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com