English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
primary cosmic rays پرتو کیهانی
primary cosmic rays تابش کیهانی
Other Matches
cosmic rays تابش کیهانی
cosmic rays پرتو کیهانی
cosmic rays پرتوهای کاسمیک
cosmic rays تشعشع کاسمیک
cosmic rays اشعه کیهانی
cosmic مربوط به عالم هستی
cosmic مربوط بعالم هستی
cosmic کیهانی
cosmic وابسته بگیتی
cosmic ray اشعههستهای
cosmic radiation تابش کیهانی
cosmic radiation پرتو کیهانی
cosmic dust غبار کیهانی
cosmic composition ترکیب کیهانی
cosmic particles ذرات کیهانی
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
x rays اشعه ایکس
rays اشعه ها
X-rays اشعه ایکس
rays پرتوها
x rays پرتو ایکس
cathode rays پرتو کاتدی
beta rays اشعه بتا
anode rays پرتو اندی
alpha rays اشعه الفا
actinic rays اشعه فعال
canal rays اشعه مجرایی
cathode rays اشعه کاتدی
canal rays پرتو کانالی
expose to rays در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن
radioactive rays ذرات رادیواکتیو
gamma rays اشعه گاما
rays of light پرتوروشنائی
rays of light اشعه نور
roentgen rays اشعه رنتگن
rontgen rays پرتو مجهول
rontgen rays پرتو X
silvery rays پرتو سیمین
silvery rays اشعه نقرهای
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
soft x rays پرتوایکس نرم
to pour rays پرتو افکندن یا پاشیدن
The sun rays dazzle (hit) the eyes. نور آفتاب چشم رامی زند
primary needs نیازهای نخستین
primary 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary ابتدایی مقدماتی
primary اولیه
primary ابتدایی
primary مقدماتی نخستین
primary عمده
primary اصلی
primary نخستین
primary ورودی
primary کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary مقدماتی اصلی
primary کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary structure ساختمان اولیه
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary storage حافظه اولیه
primary tenses زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary structure ساختمان اصلی
primary storage انباره اولیه
primary standard استاندارد اولیه
primary productivity فراوردگی نخستین
primary products محصولات اولیه
primary products محصولات پایه
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement تقویت نخستین
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
primary processes فرایندهای نخستین
primary track شیار اصلی
primary treatment تصفیه نخستین
primary accused متهم اصلی
primary material مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary root ریشهاولیه
primary mirror آئینهابتدائی
primary marshalling راهاولیه
primary covert پرهایاولیه
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary track شیار اولیه
primary zones نواحی نخستین
primary wire سیم ورودی
primary winding سیم پیچ ورودی
primary treatment پاکسازی نخستین
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary school دبستان
primary center مرکز عمده
primary circuit مدار ورودی
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance شناختهای اولیه
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil پیچک راه انداز
primary colors رنگهای نخستین
primary colors رنگهای اصلی
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
primary current جریان ورودی
primary cell پیل ساده
primary carbon کربن نوع اول
primary carbon کربن 1 درجه
primary schools دبستان
primary colours رنگهای اصلی
primary education اموزش ابتدایی
grounded primary مدار ورودی زمینی
primary gain بهره اصلی بیماری
primary alcohol الکل 1 درجه
primary alcohol الکل نوع اول
primary amentia نقص عقل نخستین
primary anxiety اضطراب نخستین
primary armament جنگ افزار اصلی
primary body جسم اولیه
primary drive سائق نخستین
primary electron الکترون اولیه
primary masses نقاط مادی اولیه
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary mission ماموریت اصلی
primary motivation انگیزش نخستین
primary personality شخصیت نخستین
primary planets سیارات عمده
primary planets سیارات کبار
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
primary investment سرمایه گذاری اولیه
primary inputs دادههای اولیه
primary inputs نهادههای اولیه
primary industries صنایع اولیه
primary interest مسئولیت اصلی
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
primary group گروه نخستین
primary interest هدف توجه اصلی
primary center مرکز اولیه
primary emission صدور اولیه
gross primary product تولید ناخالص نخستین
net primary production تولید خالص نخستین
to act through primary agents به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
primary storage unit واحد انبارش اولیه
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
middle primary covert پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores گیاهخواران
primary mental abilities تواناییهای عقلی نخستین
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary vowel sounds صداهای اصلی
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com