English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (9 milliseconds)
English Persian
primary emission صدور اولیه
Other Matches
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission خروج
emission گسیل
emission نشر
emission انتشار
emission صدور خروج
emission نشر بیرون دادن
emission صدور الکترون
emission صدور
emission انتشار امواج
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission تابش
emission تشعشع
emission دفع مایعات
emission spectroscopy طیف بینی نشری
emission nebula ابری نشری سحابی گسیلشی
emission nebula ابری تشعشعی
emission efficiency بازده کاتد
emission current جریان صدوری
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
emission characteristic مشخصه صدور
electronic emission انتشار الکترونها
electron emission صدور الکترون
emission spectrum طیف نشری
emission theory فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
field emission صدور میدانی
specific emission ضریب صدور
spontaneous emission نشر خود به خود
thermal emission تابش حرارتی
thermionic emission صدور گرمیونایی
thermionic emission پدیده نشر گرمایونی
nocturnal emission احتلام
light emission انتشار نور
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
secondary emission صدور ثانوی
emission spectrum lines خطوط نشری
photo emission effect صدور نور- برقی
photo electric emission صدور نور- برقی
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
high field emission arc قوس میدانی
emission of seminal fluids during orgasm انزال
field free emission current جریان صدوری بی میدان
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
primary که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary ورودی
primary نخستین
primary اصلی
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary عمده
primary مقدماتی نخستین
primary ابتدایی
primary اولیه
primary needs نیازهای نخستین
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary مقدماتی اصلی
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary ابتدایی مقدماتی
primary structure ساختمان اصلی
primary storage حافظه اولیه
primary storage انباره اولیه
primary track شیار اولیه
primary track شیار اصلی
primary tenses زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary standard استاندارد اولیه
primary productivity فراوردگی نخستین
primary products محصولات اولیه
primary products محصولات پایه
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement تقویت نخستین
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
primary treatment تصفیه نخستین
primary treatment پاکسازی نخستین
primary accused متهم اصلی
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary material مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary mirror آئینهابتدائی
primary marshalling راهاولیه
primary covert پرهایاولیه
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary root ریشهاولیه
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary zones نواحی نخستین
primary wire سیم ورودی
primary structure ساختمان اولیه
primary winding سیم پیچ ورودی
primary processes فرایندهای نخستین
primary schools دبستان
primary center مرکز عمده
primary center مرکز اولیه
primary circuit مدار ورودی
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance شناختهای اولیه
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil پیچک راه انداز
primary colors رنگهای نخستین
primary colors رنگهای اصلی
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
primary cell پیل ساده
primary carbon کربن نوع اول
primary carbon کربن 1 درجه
primary colours رنگهای اصلی
primary education اموزش ابتدایی
grounded primary مدار ورودی زمینی
primary gain بهره اصلی بیماری
primary alcohol الکل 1 درجه
primary alcohol الکل نوع اول
primary amentia نقص عقل نخستین
primary anxiety اضطراب نخستین
primary armament جنگ افزار اصلی
primary school دبستان
primary body جسم اولیه
primary current جریان ورودی
primary drive سائق نخستین
primary mission ماموریت اصلی
primary position موضع اصلی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses نقاط مادی اولیه
primary planets سیارات کبار
primary planets سیارات عمده
primary personality شخصیت نخستین
primary motivation انگیزش نخستین
primary position موضع ابتدایی
primary interest هدف توجه اصلی
primary electron الکترون اولیه
primary group گروه نخستین
primary investment سرمایه گذاری اولیه
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
primary industries صنایع اولیه
primary inputs دادههای اولیه
primary inputs نهادههای اولیه
primary interest مسئولیت اصلی
gross primary product تولید ناخالص نخستین
net primary production تولید خالص نخستین
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
primary cosmic rays پرتو کیهانی
primary cosmic rays تابش کیهانی
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
primary vowel sounds صداهای اصلی
middle primary covert پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores گیاهخواران
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
primary storage unit واحد انبارش اولیه
primary mental abilities تواناییهای عقلی نخستین
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
to act through primary agents به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com