Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (8 milliseconds)
English
Persian
primary industries
صنایع اولیه
Other Matches
industries
صنعت
industries
کوشایی
industries
مجاهدت
industries
پیشه و هنر ابتکار
industries
صناعت
metal industries
صنایع فلزی
knowledge industries
صنایع اطلاعاتی
key industries
صنایع اصلی
key industries
صنایع کلیدی
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indigenous industries
صنایع محلی
food industries
صنایع غذایی
consumer industries
صنایع مصرفی
indigenous industries
صنایع بومی
nationalized industries
صنایع ملی
chemical industries
صنایع شیمیایی
nationalized industries
صنایع دولتی
cottage industries
فرآورد خانگی
cottage industries
کارگاه خانگی
steel industries
صنایع فولادی
service industries
فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
related industries
صنایع مرتبط
cottage industries
صنعت روستایی
heavy industries
صنایع سنگین
government owned industries
صنایع دولتی
government owned industries
صنایع متعلق بدولت
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary needs
نیازهای نخستین
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
اولیه
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
مقدماتی نخستین
primary
اصلی
primary
عمده
primary
ابتدایی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
مقدماتی اصلی
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary standard
استاندارد اولیه
primary storage
حافظه اولیه
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary products
محصولات پایه
primary position
موضع ابتدایی
primary planets
سیارات کبار
primary treatment
تصفیه نخستین
primary planets
سیارات عمده
primary processes
فرایندهای نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary products
محصولات اولیه
primary position
موضع اصلی
primary structure
ساختمان اصلی
primary structure
ساختمان اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary covert
پرهایاولیه
primary marshalling
راهاولیه
primary root
ریشهاولیه
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary accused
متهم اصلی
primary storage
انباره اولیه
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary track
شیار اولیه
primary track
شیار اصلی
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary wire
سیم ورودی
primary zones
نواحی نخستین
primary mirror
آئینهابتدائی
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary personality
شخصیت نخستین
primary school
دبستان
primary cell
پیل ساده
primary center
مرکز عمده
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary carbon
کربن 1 درجه
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary carbon
کربن نوع اول
primary body
جسم اولیه
primary schools
دبستان
primary colours
رنگهای اصلی
primary education
اموزش ابتدایی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary colors
رنگهای اصلی
primary inputs
نهادههای اولیه
primary interest
مسئولیت اصلی
primary motivation
انگیزش نخستین
primary interest
هدف توجه اصلی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary mission
ماموریت اصلی
primary inputs
دادههای اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary group
گروه نخستین
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary emission
صدور اولیه
primary current
جریان ورودی
primary drive
سائق نخستین
primary electron
الکترون اولیه
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
net primary production
تولید خالص نخستین
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com