Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
Other Matches
primary standard
استاندارد اولیه
of the same grade
هم رتبه
grade
زبری
grade
کلاس کیفیت
grade
درجه رتبه
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grade
دسته بندی کردن
grade
در پایهای قرار گرفتن
grade
نوع درجه بندی کردن
grade
طبقه
grade
سطح یا محدوده
on the down grade
پایین رونده
on the up grade
بالارونده
sub grade
لایه زیرین
at grade
در یک ترازو
grade
گواهی
grade
گراد
[یکای زاویه]
[ریاضی]
grade
گرادیان
[یکای زاویه]
[ریاضی]
grade
مدرک
grade
درجه بندی
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade
جورکردن باهم امیختن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
نوع
grade
انحراف ازسطح تراز
grade
پایه
grade
درجه شدت
grade
مرحله
grade
درجه بندی رتبه
grade
درجه
grade
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade
نمره
grade
نمره دادن
grade
شیب
grade
مرحله گراد
grade
رتبه
which grade are you in?
که درجه شما را در؟
grade
کلاس
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
conduct grade
نمره انضباط
pay grade
ضریب حقوقی
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
field grade
رده رزمی
low grade
کم اثر
conduct grade
درجه هدایت یک ماده
low grade
کم طبقه بندی
field grade
افسر ارشد ارتش
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
grade crossings
تقاطع شاهراه
grade crossing
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing
تقاطع راه اهن
grade crossing
تقاطع شاهراه
grade school
مدرسه ابتدایی
analytical grade
خلوص ازمایشگاهی
analytical grade
خلوص واکنشگری
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
make the grade
<idiom>
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
company grade
در رده گروهان
grade crossings
تقاطع راه اهن
low grade
کم ارزش
grade line
خط مبنا
grade of channel
درجه کانال
grade crossings
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade scale
مقیاس کلاسی
grade score
نمره کلاسی
grade separation
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
high grade
درجه اعلی
high grade
عالی
high grade
مرغوب
high grade
قوی
grade norm
هنجار کلاسی
grade equivalent
معادل کلاسی
fuel grade
درجه سوخت
low grade
کم درجه
technical grade
خلوص صنعتی
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
مقدماتی اصلی
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
عمده
primary
مقدماتی نخستین
primary
ابتدایی
primary
اولیه
primary needs
نیازهای نخستین
primary
اصلی
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
low grade defective
عقب مانده ذهنی تراز پایین
high grade steel
فولاد قیمتی
high grade steel
فولاد درجه بالا
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
voice grade channel
مجرای از درجه صدایی
high grade zink
زینک فریف
lieutenant junior grade
ناوبان یکم
captain junior grade
ناخدا دوم
He was granted a grade promotion.
یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
high grade product
محصول درجه یک
high grade petrol
بنزین سوپر
premium grade petrol
بنزین سوپر
forging grade steel
فولاد اهنگری
age grade scaling
مقیاسیابی سنی- کلاسی
lieutenant juinior grade
ستوان سوم
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولات اولیه
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary processes
فرایندهای نخستین
primary position
موضع ابتدایی
primary zones
نواحی نخستین
primary planets
سیارات کبار
primary planets
سیارات عمده
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary motivation
انگیزش نخستین
primary mission
ماموریت اصلی
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary wire
سیم ورودی
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary treatment
تصفیه نخستین
primary track
شیار اصلی
primary track
شیار اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary structure
ساختمان اولیه
primary structure
ساختمان اصلی
primary storage
حافظه اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary interest
هدف توجه اصلی
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary circuit
مدار ورودی
primary body
جسم اولیه
primary center
مرکز اولیه
primary center
مرکز عمده
primary carbon
کربن 1 درجه
primary carbon
کربن نوع اول
primary cell
پیل ساده
primary colors
رنگهای نخستین
primary colors
رنگهای اصلی
primary interest
مسئولیت اصلی
primary inputs
نهادههای اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary industries
صنایع اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary group
گروه نخستین
primary emission
صدور اولیه
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary electron
الکترون اولیه
primary drive
سائق نخستین
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary current
جریان ورودی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary accused
متهم اصلی
primary coil
پیچک راه انداز
primary colours
رنگهای اصلی
primary education
اموزش ابتدایی
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary covert
پرهایاولیه
primary marshalling
راهاولیه
primary mirror
آئینهابتدائی
primary root
ریشهاولیه
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary schools
دبستان
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary position
موضع اصلی
primary school
دبستان
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary cosmic rays
تابش کیهانی
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com