Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English
Persian
princess dress
پیراهنپرنسسی
Other Matches
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
princess
شاهدخت
princess
شاهدخت شاهزاده خانم
princess
همسرشاهزاده
princess
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princess
شاهزاده خانم
princess regent
شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
Crown Princess
همسر ولیعهد
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
princess seaming
زیرلباسپرنسسی
Crown Princess
ولیعهد
princess regent
زن شاهزاده بایب السلطنه
to dress up
خودرا اراستن
to
[get]
dress
[ed]
جامه پوشیدن
in the f. of her dress
لای لباسش
dress up
<idiom>
بهترین لباس خود را پوشیدن
dress down
ملامت سخت
dress down
سخت ملامت کردن
dress
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
to dress up
لباس پوشیدن
dress
اهار زدن مستقیم کردن
she is too p about her dress
زیاد درلباس دقت می گیرد
dress
ترتیب دادن
to dress down
سرزنش کردن
to dress down
تادیب کردن
dress
لباس پوشیدن
dress
جامه بتن کردن
dress
مزین کردن
dress
پیراستن
dress
لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
to dress out or up
بالباس اراستن
dress
درست کردن لباس
dress
بستن
dress
پوشاندن
dress with bustle
لباسپرچین
coat dress
روپوش
rational dress
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
top dress
ازرو کود دادن
morning dress
جامهی رسمی صبحگاهی
to panel a dress
جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
window dress
پشت ویترین گذاشتن
window dress
بنمایش گذاشتن
dress with crinoline
لباسپفی
dress with panniers
لباستوری
This dress suits me .
این لباس به من میاید.
This dress is quite the thing.
این لباس چیز حسابی است
She looks pathetic in that dress .
این لباس به تنش گریه می کند
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
wrapover dress
راست
wrapover dress
پیراهنیقهچپ
house dress
لباسخانه
polo dress
پیراهنیقهمردانه
shirtwaist dress
پیراهنکمردار
sheath dress
پیراهنیکسره
T-shirt dress
تیشرت
trapeze dress
پیراهنازبالاکلوش
tunic dress
بلوزبلندودامن
types of dress
انواعپیراهن
dress rehearsal
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress shirts
پیراهن سفید مردانه
dress shirts
پیراهن عصر مردانه
dress shirts
پیراهن لباس رسمی
battle dress
نیم تنه جنگی
battle dress
لباس ضدگلوله
battle dress
جلیقه جنگی
canonical dress
لباس رسمی روحانیون
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
dress goods
قماشهای زنانه
dress shirt
پیراهن لباس رسمی
dress shirt
پیراهن عصر مردانه
dress rehearsals
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
full dress
بالباس تمام رسمی
full dress
لباس سلام
evening dress
لباس ویژه شام یامهمانی شب
fancy dress
لباس بالماسکه
fancy dress
بالماسکه
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
dress shirt
پیراهن سفید مردانه
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
monkhood dress
جامه
monkhood dress
راهبان
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
plain dress
لباس غیر نظامی
dress uniform
لباس رسمی نظامی
print dress
جامه چیت
print dress
لباس چیتی
proper dress
جامه شایسته
proper dress
جامه زیبا
hog dress
بریدن گلوی شکار
head dress
لچک ارایش سر یا مو
evining dress
لباس شب
dress uniform
انیفرم رسمی
dress ship
پرچم جشن را افراشتن
dress making
زنانه دوزی
fatigue dress
جامه بیگاری
head dress
روسری
head dress
پوشاک سر
dress suit
لباس رسمی شب
You really look like a million bucks in that dress.
در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
drop waist dress
پیراهنازکمرکلوش
to dress a salad with mayonnaise
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
to top dress the eart
کود روی خاک پاشیدن
Plain food (dress).
غذا ( لباس ) ساده
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
لباس چسب تن
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) .
خیاط لباسم راخراب کرد
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com