Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
principal components method	روش مولفههای اصلی
Other Matches
components	عنصر
components	قطعه
components	جزء ساختمانی
components	عضو قسمت
components	جزء سازنده
components	خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components	تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components	1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components	همنه
components	اجزاء
components	ترکیب کننده
components	ترکیب دهنده
components	جزء
components	مولفه
components	قسمت
components	عضو
components	همنهند
components	جسمهای ترکیب کننده
components	سازا
components	جزء در شیمی
components	سازنده
components	مولفه بردار
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components of displacement	مولفههای تغییر مکان
microcomputer components	مولفههای ریزکامپیوتر
reserve components	قسمتهای احتیاط ارتش
electronic components	اجزاء الکترونیکی
system components	اجزادستگاه
principal	مایه
principal	شرکت اصلی
principal	موکل ارباب
principal	کارفرما
principal	اصل
principal	قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal	عمده موکل
the principal	مکفول عنه
principal	عامل
principal	دستور دهنده
principal	صفت موروثی
principal	رئیس موسسه اثاثه ارثی
principal	رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal	امر مرتکب اصلی
principal	مضمون عنه
the principal	مکفول
principal cause	علت اصلی
the principal	suretyship of contract a in
principal cause	جهت عمده
principal	عمده
principal	اصلی
principal	مهم
principal	مجرم اصلی
principal	مایه سرمایه اصلی
principal	مطلب مهم
principal	رئیس مدیر
the principal debtor	مضمون عنه
principal parts	قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
principal techniques	روشهایاصلی
principal planets	سیارات اصلی
principal punishment	مجازات اصلی
principal contractor	پیمانکار اصلی
principal reason	علت اصلی
default by the principal	نکول توسط واگذارنده
principal stress	خستگی اصلی
principal stress	تنش اصلی
cosmological principal	اصل کیهان شناختی
principal town	شهر عمده
principal offender	مباشر در جرم مجرم اصلی
principal offender	مباشر
principal rafter	تیرعرضیطاقاصلی
principal balustre	زیر ستون
principal axis	محور مبداء
principal axis	محور اصلی
principal and profit	مایه و سود
principal and interest	اصل پول و بهره
lady principal	مدیره
principal challenger	رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
principal clause	قضیه اصلی
lady principal	خانم رئیس
principal colors	رنگهای اصلی
principal of a school	مدیر اموزشگاه
principal in the first degree	مجرم اصلی
principal line	خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
principal amphibians	دوزیستاناصلی
lady principal	رئیسه
Principal and interest .	مایه وسود
principal types of foot	فشرده کننده آب سنگین
principal centre of affairs	مرکز مهم امور
principal types of tent	انواععمدهچادرها
principal veins and arteries	عمدهرگهایوسرخرگها
principal types of bills	انواعنوک
principal types of berry	انواعتوتفرنگیهایعمده
principal types of armchairs	انواعصندلیهایدستهداراصلی
principal diagonal [matrix]	قطر اصلی [ریاضی]
principal axis of inertia	محور اصلی ماند
principal edible molluscs	عمدهصدفهایقابلخوردن
principal of domestic jurisdiction	اصل صلاحیت ملی
principal moment of inertia	لنگر اصلی لختی
principal kinds of deer	انواععمدهگوزنها
principal moment of inertia	لنگر اصلی ماند
principal edible gastropods	عمدهشکمپایانقابلخوردن
principal types of forks	انواععمدهچنگالها
principal types of nut	انواععمدهمغزهایخوراکی
principal types of spoons	انواععمدهقاشقها
principal types of missile	انواععمدهموشک
principal types of spectacles	انواععمدهعینکها
principal types of tables	انواععمدهمیزها
principal types of shoe	انواععمدهکفشها
principal types of knife	انواععمدهچاقو
principal types of interchange	انواععمدهپلهایچندراهی
their principal food is rice	خوراک عمده انها برنج است
principal types of pome	انواععمدهمیوههایکروی
principal types of stone fruit	انواععمدهمیوههایهستهدار
principal types of carving blade	انواعتیغهحکاکیاصلی
principal types of tropical fruit	انواععمدهمیوههایگرمسیری
principal types of citrus fruit	انواععمدهمرکبات
method	روش
method	متد
method	شیوه
method	سبک
method	مسلک
method	اسلوب
method	طرز
method	راه طریقه
method	طریقه
by [with] this method	با این روش
r method	روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method	ایین شیوه
synthetic method	روش ترکیبی
project method	روش اموزش طرحی
subtraction method	روش تفاضلی
objective method	روش عینی
obstruction method	روش ایجاد مانع
offset method	روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
standard method	روش استانده
penetration method	روش نفوذی
persuasive method	روش تشویقی
scientific method	روش علمی
socratic method	روش سقراطی
simplex method	روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
minimal changes method	روش کمترین تغییرات
method of measurment	روش سنجش
method of measurment	طریقه اندازه گیری
method of measurment	متد اندازه گیری
method of operation	روش کار
method of operation	طرز کار
simplex method	روش سادک
method of operation	عملکرد
Method to my madness <idiom>	هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
persuasive method	ترغیبی
production method	روش تولید
reconstruction method	روش بازسازی
reproduction method	روش بازسازی
research method	روش تحقیق
research method	شیوه پژوهش
montessori method	روش مونته سوری
selection method	روش گزینش
seismic method	روش زلزله نگاری
research method	روش پژوهش
sight method	روش دیداری
recalculation method	روش محاسبه عدد
ration method	سبک واگذاری جیره
ration method	روش تغذیه پرسنل
phonic method	روش اوایی
pilot method	عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
plenum method	طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
step through method	تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
prestressing method	روش پیش فشردگی
prestressing method	شیوه پیش تنیدگی
pretension method	روش پیش کشیدگی
separation method	روش جداسازی
heuristic method	روش اکتشافی
equilibrium method	روش تعادل
economizing method	روش صرفه جویی
economic method	روش اقتصادی
lagrange's method	روش لاگرانژی ضریبهای نامعین
diary method	روش خاطره نگاری
deflection method	روش انحراف عقربه
deductive method	روش استنتاجی
deductive method	روش قیاسی
equivalents method	روش هم ارزسازی
exosomatic method	روش برون تنی
halving method	روش دو نیمه سازی
graphic method	روش نگارهای
gradation method	روش گام به گام
freehand method	روش ترسیم ازاد
fractionation method	روش کسری
forming method	روش تغییر شکل
flow method	روش جریان
experimental method	روش ازمایشی
conventinal method	روش سنتی
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clinical method	روش بالینی
access method	روش دستیابی
association method	روش تداعی
arithmetic method	روش حسابی
anticipation method	روش پیش بینی
anecdotal method	روش واقعه نگاری
allowance method	روش ایجاد ذخیره
method of adjustment	روش تعدیل
adjustment method	روش تعدیل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com