Dictiornary-Farsi | principal types of shoe | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
principal types of shoe	انواععمدهکفشها


Other Matches

principal types of foot	فشرده کننده آب سنگین
principal types of interchange	انواععمدهپلهایچندراهی
principal types of bills	انواعنوک
principal types of berry	انواعتوتفرنگیهایعمده
principal types of armchairs	انواعصندلیهایدستهداراصلی
principal types of missile	انواععمدهموشک
principal types of nut	انواععمدهمغزهایخوراکی
principal types of tables	انواععمدهمیزها
principal types of pome	انواععمدهمیوههایکروی
principal types of spectacles	انواععمدهعینکها
principal types of knife	انواععمدهچاقو
principal types of forks	انواععمدهچنگالها
principal types of tent	انواععمدهچادرها
principal types of spoons	انواععمدهقاشقها
principal types of stone fruit	انواععمدهمیوههایهستهدار
principal types of carving blade	انواعتیغهحکاکیاصلی
principal types of citrus fruit	انواععمدهمرکبات
principal types of tropical fruit	انواععمدهمیوههایگرمسیری
shoe	زیر پایه
shoe	دارای کفش کردن نعل زدن به
shoe	کفش
shoe	کفش پوشیدن
shoe	کفشک
shoe	پاشنه کیل ناو
shoe	پایه
shoe	پاشنه
shoe	لاستیک چرخ
shoe	نعل اسب
shoe maker	کفشدوز
shoe lift	پاشنه کش
T-strap shoe	کفشروبنددار
spiked shoe	کفشمیخدار
shoe rack	چنگککفش
horse shoe	نعل اسب
shoe board	علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
shoe cleaner	گلگیر
shoe leather	چرم کفش
shoe leather	کفش
shoe cleaner	کفش پاک کن
track shoe	عاج
pole shoe	کفش قطب
drilling shoe	پاشنه ی مته کاری
die shoe	قاب نگهدارنده ورق
golden shoe	بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
weightlifting shoe	کفشوزنهبرداری
bridge shoe	زیره پل
bridge shoe	پاشنه
bridge shoe	پاشنه پل
golden shoe	کفش طلایی
hot shoe	راننده زبردست
brake shoe	کفشک ترمز
pole shoe	کفشک قطب
shoe making	کفشدوزی
shoe of a pile	نوک شمع
accessory shoe	صفحه فلزی ضمائم
casual shoe	کفشمعمولی
cleated shoe	کفشمیخدار
golf shoe	کفشگلف
heeled shoe	کفشپاشنهدار
shoe lace	بند کفش
one-bar shoe	کفشیکمیله
oxford shoe	کفشآکسفورد
parts of a shoe	اجزایکفش
fencing shoe	کفششمشیربازی
shoe smith	نعلبند
court shoe	رجوع شود به pump
shoe is on the other foot <idiom>	برخلاف حقیقت
shoe polish	واکس کفش
shoe string	بند کفش
shoe tree	قالب کفش
snow shoe	کفش
snow shoe	برفی
tennis shoe	کفش
tennis shoe	تنیس کفش کتانی
shoe polisher	واکسکفش
sand shoe	کفشماسهای
running shoe	کفشدوندگی
to pluck off a shoe	کفشی را بزور کندن
types	قبیل
types	فرمان TYPE
types	نمونه
types	تیره
types	مدل
types	ساختمان
types	سنخ تیپ
types	متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types	سنخ
types	متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
types	تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
types	وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types	نوع خون
types	با ماشین تحریر نوشتن
types	رقم
types	نوع
types	ماشین کردن طبقه بندی کردن
types	گونه الگو
types	قسم
types	حروف چاپی حروف چاپ
types	کلیشه
types	باسمه ماشین تحریر
types	نوع خون را معلوم کردن
if the shoe fits, wear it <idiom>	غیر مستقیم منظورش تویی
anti-slip shoe	پایهضدلغزش
sling back shoe	کفشپشتباز
Every shoe fits not every foot. <proverb>	هر کفش به اندازه هر پایى نیست.
current-collecting shoe	کششگردآورندهلاستیک
brake shoe ring	رینگ کفشک ترمز
brake shoe carrier	نگهدارنده کفشک ترمز
hot-shoe contact	نفطهاتصالفلاش
My shoe-lace has come undone.	بند کفشم باز شده
the principal	suretyship of contract a in
principal	مایه سرمایه اصلی
principal	مجرم اصلی
the principal	مکفول
the principal	مکفول عنه
principal	مطلب مهم
principal	رئیس مدیر
principal	امر مرتکب اصلی
principal	مهم
principal	اصلی
principal	عمده
principal	قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal cause	علت اصلی
principal	عامل
principal cause	جهت عمده
principal	دستور دهنده
principal	صفت موروثی
principal	رئیس موسسه اثاثه ارثی
principal	رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal	مضمون عنه
principal	عمده موکل
principal	موکل ارباب
principal	اصل
principal	شرکت اصلی
principal	مایه
principal	کارفرما
types of leaves	انواعبرگ
types of move	انواعحرکتها
types of pleat	انواعپیلی
types of oar	انواعپارو
types of outlet	انواعخروجی
types of pins	انواعموانعبرلیتگ
types of pockets	انواعجیب
types of skirt	انواعدامن
types of sleeves	انواعآستین
types of telephones	انواعتلفن
types of window	انواعپنجره
types of tools	انواعابزار
types of trousers	انواعشلوار
types of inflorescences	انواعگلآذینها
types of arch	انواعکمان
types of arches	انواعقوسها
types of blouse	مدلهایبلوز
types of bodywork	انواعبدنهاتومبیل
types of chair	انواعصندلی
types of collars	انواعیقه
types of curtain	انواعپرده
types of door	انواعدر
types of dress	انواعپیراهن
types of grip	انواعگرفتن
types of handle	انواعدسته
types of head	انواعسرپیچ
types of heading	انواعوالانها
types of anchor	شکللنگر
hippocratic types	سنخهای بقراطی
the types are inked over	در چاپخانه حروف را مرکب می زنند
function types	سنخهای کارکردی
truss types	انواع خرپا
types of burst	نوع ترکش
adopted types	انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
touch-types	نگارش با روش پرماسی
blood types	گروه خون
blood types	تعیین کردن
blood types	گروه خونی
Act your age [and not your shoe size] !	به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
principal axis	محور اصلی
principal axis	محور مبداء
principal balustre	زیر ستون
principal challenger	رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
principal clause	قضیه اصلی
principal contractor	پیمانکار اصلی
principal reason	علت اصلی
principal and profit	مایه و سود
principal and interest	اصل پول و بهره
lady principal	خانم رئیس
lady principal	رئیسه
lady principal	مدیره
principal colors	رنگهای اصلی
default by the principal	نکول توسط واگذارنده
cosmological principal	اصل کیهان شناختی
Principal and interest .	مایه وسود
principal line	خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
principal techniques	روشهایاصلی
principal parts	قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
principal planets	سیارات اصلی
principal punishment	مجازات اصلی
principal stress	خستگی اصلی
principal stress	تنش اصلی
principal town	شهر عمده
the principal debtor	مضمون عنه