Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
English
Persian
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
Other Matches
letters
نوشته
letters
نامه
letters
حرف چاپی
letters
حرف
letters
حرف الفباء
letters
حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
مراسله
letters
سند
Are there any letters for me?
من نامه ای ندارم؟
letters
معرفی نامه
letters
نویسه
letters
باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letters
معرفت دانش
letters
کاغذ ادبیات
letters
اثارادبی
letters of administration
قیم نامه
letters of administration
اختیارنامه قیمومت
letters of administration
سند مدیریت ترکه
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
swamped with letters
کاغذ پیچ
letters missive
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
commonwealth of letters
جمهورنویسندگاه یا مولفین
commonwealth of letters
گروه نویسندگاه
belles letters
ادبیات
abbreviated letters
حروف مقطعه
open letters
نامه سر گشاده
letters of marque
حکم ضبط اموال بیگانگان
letters of procurator
وکالت نامه
the profession of letters
تالیف
republic of letters
جمهور اهل ادب
republic of letters
گروه ادبا
rogatory letters
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
signal letters
معرف
small letters
حروف کوچک چون bوa
swamped with letters
غرق نامه
the profession of letters
نویسندگی
uncial letters
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
weak letters
حروف عله
chain letters
نامهی زنجیری
I have some letters to write .
چند تا کاغذ باید بنویسم
palatal letters
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
nassal letters
حروف تو دماغی
letters of reprisal
اجازه نامه انتقام
letters of request
rogatory
letters patent
نامه سرگشوده
letters patent
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
letters patent
نامه سرگشاده
letters patent
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
letters patent
نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
letters testamentary
حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
letters testamentary
خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
letters testamentary
حکم وصایت
nassal letters
حروف غنه
a man of letters
اهل قلم
block letters
حروف جداودرشت
covering letters
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters
نامه پوششی
love letters
نامه عاشقانه
form letters
فرم نامه
covering letters
نامه توضیحی
lingual letters or linguals
حروف زبانی یا ذولقی
In capital(block)letters.
با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
I remembered to post the letters .
یادم بود که نامه ها را پست کنم
letters shift ltrs
مبدله حروف
to space out letters
[text]
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
amateur station call letters
علامت فرستنده تفننی
print
پس از اتمام کار جاری
print
به جای چاپ یک حرف
to print out
چاپ کردن در عکاسی
print
طبع
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print
عنوان و..
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
print
مشابه 7861
print
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print out
چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
گراوور
print
باسمه
print
چاپ کردن
print
ماشین کردن
print
منتشرکردن
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
مواد چاپی
print
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print
عکس چاپی
print
حروف جوهری روی کاغذ
print
آخرین صفحه چاپ شده
out of print
<adj.>
چاپ کالا تمام شده
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
فرمان PRINT
print
چاپ
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print
برود
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print
به italic
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
print reference
شماره عکس هوایی
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
print wheel
چرخ چاپ
print reference
شماره سری عکس هوایی
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
small print
حروف چاپی ریز
small print
چاپ ریز
thumb print
جای شست
fine print
متن چاپ شده با حروف ریز
print washer
رنگشور
thumb print
اثر شست
thrumb print
اثر شست
screen print
چاپتصویر
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
the book is print
کتاب زیر چاپ است
sprigged print
قلمکارگل وبته دار
print queue
صف چاپ
print quality
کیفیت چاپ
annotated print
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
instant print
چاپ انی
contact print
چاپ به طریقه تماس
lithographic print
چاپ سنگی
print position
موقعیت چاپ
news print
کاغذروزنامه
photo print
چاپ عکسی
photo print
چاپ عکس
blue print
فون ابی
hoof print
جای سم
hoof print
اثر سم
foot print
رد پا
blue print
رسم فنی
blue print
زمینه ابی
blue print
تون پلات ابی
contact print
چاپ خشک
core print
تکیه گاه ماهیچه
cotton print
چیت
finger print
اثر انگشت
foot print
جای پا
print bar
میله چاپ
print chain
زنجیر چاپ
print position
مکان چاپ
Print Manager
امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
print head
هد چاپ
print head
نوک چاپ
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print hammer
چکش چاپ
print engine
موتور چاپ
print engine
مکانیسم چاپ
print density
تراکم چاپ
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
print element
عنصر چاپ
print drum
طبله چاپ
print dress
لباس چیتی
print dress
جامه چیت
print controller
کنترل کننده چاپ
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
print layout sheet
ورقه طرح چاپ
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
print drying rack
میلهرنگیخشکشونده
finger print department
اداره انگشت نگاری
print head drive
درایوسرپرینت
merge print program
برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com