English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
English Persian
printed matter مطبوعات
printed matter اوراق چاپی
printed matter مواد چاپی
Other Matches
printed معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
printed توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed به italic
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
printed عنوان و..
printed فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed پس از اتمام کار جاری
printed برود
printed فرمان PRINT
printed قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed حروف جوهری روی کاغذ
printed آخرین صفحه چاپ شده
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
printed ماشین کردن
printed منتشرکردن
printed طبع
printed چاپ
printed چاپ کردن
printed مواد چاپی
printed عکس چاپی
printed باسمه
printed گراوور
printed به جای چاپ یک حرف
printed بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed مشابه 7861
printed عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed image شکلعکسچاپی
printed wiring سیمکشی چاپی
printed circuit ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit مدار چاپی
printed calico چیت
printed circuit board تخته مدار چاپی
printed circuit board ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
to inlay a printed page صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
It was printed on the front page . در صفحه اول روز نامه چاپ شد
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
it does not matter عیب ندارد چیزی نیست
matter <idiom> مهم بودن
it does not matter اهمیت ندارد
in this matter در این امر
what is the matter جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
in this matter دراین امر
in this matter در این باب
i a with you on that matter من در ان موضوع با شماموافق هستم
to go into the matter به این مطلب رسیدگی کردن
That's quite another matter. این که کاملا موضوع دیگری است.
no matter <idiom> صرفنظر
what matter? چه اهمیت دارد
the f.of the matter حقیقت امر
to e. into a matter مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
no matter how he has done it هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
for that matter <idiom> به همان علت
matter of course <idiom> عادت،راه عادی،قانون
What is the matter with you? چته ؟
matter of course بدیهی نتیجه منطقی
matter of course چیز طبیعی
matter of course چیز عادی
matter of موجبات گله گزاری
matter مطلب چیز
matter اهمیت
matter مهم بودن اهمیت داشتن
matter کالا
matter امر قضیه
matter موضوع
matter ماهیت جوهر
What's the matter? موضوع چیه؟
What is the matter? موضوع چه است؟
matter امر
What is the matter? چه خبر است؟
matter ماده
matter جسم
matter ذات
matter قالب
In this matter در این بابت [قضیه]
for that matter از ان باب
to have no say [in that matter] پاسخگو نبودن [در این قضیه]
no matter اهمیت ندارد
no matter چیزی نیست
does it matter to you ایا برای شما اهمیت دارد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
I'll look into the matter. من موضوع را دنبال خواهم کرد.
matter مشکل یا مساله قابل بحث
root of the matter اصل مطلب
We must inquire into this matter. درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
white matter ماده سفید
When wI'll the matter come up for discussion ? موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
It doesnt matter. it is nothing. چیزی نیست ( عیب ندارد )
The fact of the matter is. . . . . . . حقیقت امر اینست که ...
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
to regard something as a matter of course چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
matter-of-fact <idiom> چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . عیب ندارد
the point [of the matter] اصل مطلب
What is the matter with you ? what ails you? شما را چه می شود
A matter of expediency . یک امر مصلحتی
matter of fact <idiom> چیزی واقعا درست باشه
matter of fact بطور واقعی
front matter مقدمه
front matter پیش گفتار
gray matter ماده خاکستری بافت عصبی مغز
gray matter ماده خاکستری
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
gospel of matter انجیل متی
interstellar matter ماده بین- ستارهای
matter and form جوهر و عرض
matter in hand موضوع مورد بحث
matter of couurse چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
fluoresent matter ماده فلوئورسان
conservation of matter بقای ماده
matter-of-fact حقیقت امر
matter-of-fact بطور واقعی
subject matter موضوع اصلی
subject matter مطلب موضوع
matter of fact حقیقت امر
anti matter ضد ماده
as a matter of fact حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
bituminous matter ماده قیری
coloring matter رنگ
coloring matter ماده رنگ
matter on hand موضوع بحث
matter on hand مانحن فیه
that is a matter of habit موضوع عادت است
the matter in hand موضوع مورد بحث
the matter is perplexed مطلب پیچیده است
the matter is perplexed موضوع درهم است
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
that is a matter of habit کار عادت است
to inquire into a matter مطلبی را باز جویی
tellurian matter ماده زمینی
post matter محمولات پستی
to inquire into a matter کردن
post matter چیزهای پستی
matter wave موج مادی
It is no easy matter . Its quite a job. کار سهل وساده ای نیست
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
I had no opportunity to discuss the matter . فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
to make inquires into a matter کردن
to make inquires into a matter چیز ی را باز جویی
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
The crux of the matter . The quintessence. جان کلام ( مطلب )
The judge will have the final say on the matter. قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
to make inquires into a matter در امری تحقیقات بعمل اوردن
matter of mutual interest موضوع دارای سود دوجانبه
a matter of relative importance موضوعی با اهمیت نسبی
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] این مطلب بخودی خود
To raise a question . To bring up a matter . موضوعی رامطرح کردن
To bring a matter to successful issue . کاری را به نتیجه رساندن
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
We shall look into the matter in due ( good ) time . درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
To follow up (trace) a matter (case). موضوعی را دنبال کردن
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
to bring the matter before a court [the judge] دعوایی را در حضور قاضی آوردن
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. پای این کار باید محکم بایستی
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb> بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
As a matter of the fact. in fact . in point of fact. درحقیقت
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com