Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English
Persian
printed wiring
سیمکشی چاپی
Other Matches
wiring
سیم کشی
two way wiring
سیم کشی دوراهه
wiring
مجموعه سیم ها
wiring
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
wiring
سیم کشی ساختمان
wiring
موسسه سیم سازی
wiring
کابل کشی
two way wiring
اتصال تبدیل
wiring
نمودار مدار سیم کشی سیم بندی
wiring
وایر کشی
wiring
اتصال
home wiring
سیم کشی ساختمانی
electric wiring
سیم کشی برق
category wiring
که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند
faulty wiring
سیم کشی معیوب
conduit wiring
سیم کشی از لوله
category wiring
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
hot-wiring
رشته حرارتی
hot-wiring
فیلامان
hot-wiring
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring
سیم فاز
hot-wiring
سیم مثبت
interior wiring
سیمکشی داخل
interconnection wiring
سیم کشی
internal wiring
سیم کشی داخلی
inside wiring
سیمکشی داخل
wiring connector
رابط
wiring diagram
نمودار سیم کشی ساختمان نقشه سیم کشی دیاگرام سیم کشی
wiring harness
مهار سیم
wiring harness
یک دسته سیم به هم بسته
wiring symbols
نشانههای سیمکشی
open wiring
سیمکشی باز
a dedicated wiring circuit
یک مدار الکتریکی اختصاصی
non metallic waterproof wiring
کابل با پوشش لاستیکی
low voltage wiring
سیم کشی فشار ضعیف
house wiring switch
کلید برق منزل
hot wire wiring
سیمکشی با سیم گرم
knob and tube wiring
سیمکشی با مقره و لوله
electric wiring material
مصالح سیم کشی برق
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed
فرمان PRINT
printed
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed
حروف جوهری روی کاغذ
printed
عکس چاپی
printed
به جای چاپ یک حرف
printed
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed
مشابه 7861
printed
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
گراوور
printed
باسمه
printed
چاپ کردن
printed
ماشین کردن
printed
منتشرکردن
printed
طبع
printed
چاپ
printed
مواد چاپی
printed
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed
پس از اتمام کار جاری
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
printed
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
printed
برود
printed
عنوان و..
printed
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
printed
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
به italic
printed
آخرین صفحه چاپ شده
printed circuit
مدار چاپی
printed image
شکلعکسچاپی
printed matter
مواد چاپی
printed calico
چیت
printed circuit
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed matter
مطبوعات
printed matter
اوراق چاپی
printed circuit board
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board
تخته مدار چاپی
It was printed on the front page .
در صفحه اول روز نامه چاپ شد
to inlay a printed page
صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com