English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
Other Matches
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
private brench exchange switchboard مرکز سوئیچینگ فرعی
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
automatic toll exchange مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری
branch رشته
branch رسته
branch دایره قسمت
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch شعبه زدن
branch شعبه
branch فرع
branch شعبه رشته
branch بخش
branch شاخه دراوردن
branch شاخه شاخه شدن
branch انشعاب
branch منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch مشتق شدن
branch شاخ
branch شاخه
branch جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch تقسیم
branch رشته ساقه
branch شاخه [دانشی]
branch [تیرک گوتیک در طاق]
no branch شغل بدون رسته
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
Y-branch انشعابفرعی
branch جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch رشته [دانشی]
branch کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
in private محرمانه
in private در خلوت
he is a private است
he is a private او سرباز
private اعضاء تناسلی
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private پوشیده
private شخصی
private اختصاصی خصوصی
private محرمانه
private مستور سرباز
private خصوصی
private محرمانه سرجوخه
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private غیر دولتی
private عادی
grid branch مدار شبکه
executive branch officer line : syn
executive branch فرماندهی
every branch of knowledge هرشاخه ازعلوم
duty branch رسته
duty branch رسته خدمتی
double branch چهارراهه
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
connecting branch اتصال یا پیوستگی
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
fruit branch شاخهمیوه
branch extension اتصال موازی فرعی
Special Branch سازمانپلیسبریتانیا
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
branch line خط فرعی
branch line شاخه
branch lines خط فرعی
branch lines شاخه
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
condeitional branch انشعاب شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
branch cutout فیوز انشعاب
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch circuit مدار انشعابی
branch address نشانی انشعاب
basic branch رسته اولیه
air branch قسمت امور هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
branch instruction دستورالعمل انشعاب
branch cutter اهن دهره
branch cutter شاخه بر
branch depot امادگاه رستهای
case branch انشعاب شرطی
branch switch کلید
branch pipe پنجه اگزوز
branch office دفتر شعبه
branch office شعبه
branch of a company شعبه شرکت
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch extension اتصال شنت
artillery branch رسته توپخانه
service branch انشعاب
root and branch کاملا
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
root and branch اساسا
root and branch ازریشه
branch clip گوشیپزشکی
branch duct مجرایشاخهای
olive branch شاخ زیتون
olive branch اولاد
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
private property دارایی شخصی
private property دارایی شخصی بلامعارض
private document سند عادی
deed under private سند عادی
private eye کارآگاه خصوصی
private eyes کارآگاه خصوصی
deed under private سند غیر مصدق
without private motive بی غرضانه
private detective کاراگاه خصوصی
private road شارع خاص
private tuition تدریس خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
private session جلسه غیر علنی
private siding سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk گفتگوی محرمانه
private talk صحبت خصوصی
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private treaty معامله خصوصی
quasi private شبه خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private property مالکیت خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
private endowment وقف خاص
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
private code کد محرمانه
private code رمز محرمانه
private company شرکت خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private deed سند خصوصی
private debt بدهی خصوصی
private decument سند عادی
private decument عقد عادی
private institutions موسسات خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private first class سربازیکم
private nuisance هتک حرمت منازل و املاک
private lessons تدریس خصوصی
private line خط خصوصی
he wished to be private میخواست تنهاباشد
he wished to be private می خواست در خلوت باشد
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
private motive غرض شخصی
private agreement قرارداد خصوصی
private law حقوق خصوصی
A private car. اتوموبیل شخصی
private benefits منافع خصوصی
private first class سرباز یکم
private decument درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private sector بخش خصوصی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private school مدرسه ملی
private school اموزشگاه خصوصی
private schools مدرسه ملی
private parts شرمگاه
private investigator کاراگاه خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
upper branch of meridian نصف النهار برین
branch immaterial position شغل همه رستهای
branch material position شغل سازمانی
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
branch return pipe لولهبرگشتشاخهای
branch supply pipe منبعشاخهای
foam branch pipe لوله کف ساز
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
Remove something root and branch. چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
endowments to the private individuals اوقاف خاصه
deed under private seal سند عادی
based on private motives غرض امیز
deed under private signature سند عادی
deed under private seal سند غیر مصدق
private broadcasting network شبکهپیشبینیخصوصی
private rate of return نرخ بازده خصوصی
private international law حقوق بین الملل خصوصی
private member's bills طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com