Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
private company	شرکت خصوصی
Search result with all words
private joint stock company	شرکت سهامی خاص
Other Matches
private d.	کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private	محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private	متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
in private	محرمانه
he is a private	است
he is a private	او سرباز
in private	در خلوت
private	غیر دولتی
private	عادی
private	محرمانه
private	شخصی
private	پوشیده
private	مستور سرباز
private	اعضاء تناسلی
private	خصوصی
private	اختصاصی خصوصی
private	محرمانه سرجوخه
private first class	سرباز یکم
private first class	سربازیکم
private finance	مالیه خصوصی
private employees	کارکنان خصوصی
private institutions	موسسات خصوصی
private endowment	وقف خاص
private enterprises	موسسات خصوصی
private road	شارع خاص
private property	دارایی شخصی بلامعارض
private property	دارایی شخصی
private property	دارائیهای خصوصی
private property	مالکیت خصوصی
private ownership	مالکیت خصوصی
private nuisance	هتک حرمت منازل و املاک
private line	خط خصوصی
private law	حقوق خصوصی
private decument	درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private decument	عقد عادی
he wished to be private	می خواست در خلوت باشد
he wished to be private	میخواست تنهاباشد
private motive	غرض شخصی
private benefits	منافع خصوصی
private borrowing	استقراض خصوصی
private broadcasting	پخش برنامه خصوصی
private code	کد محرمانه
private code	رمز محرمانه
private agreement	قرارداد خصوصی
private consumption	مصرف خصوصی
private document	سند عادی
private corporation	شرکت خصوصی
private cost	هزینه خصوصی
deed under private	سند عادی
deed under private	سند غیر مصدق
private debt	بدهی خصوصی
private decument	سند عادی
private deed	سند خصوصی
private saving	پس انداز خصوصی
quasi private	نیمه خصوصی
private sector	بخش خصوصی
private enterprise	شرکت خصوصی
copy for private use	نسخه برای استفاده شخصی
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
without private motive	بی غرضانه
private tuition	تدریس خصوصی
private lessons	تدریس خصوصی
A private car.	اتوموبیل شخصی
private eyes	کارآگاه خصوصی
private eye	کارآگاه خصوصی
private enterprise	اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise	عمل خصوصی
quasi private	شبه خصوصی
private parts	شرمگاه
private treaty	معامله خصوصی
private treaty	معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private talk	صحبت خصوصی
private talk	گفتگوی محرمانه
private siding	سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private session	جلسه غیر علنی
private investigator	کاراگاه خصوصی
private detectives	کاراگاه خصوصی
private school	مدرسه ملی
private school	اموزشگاه خصوصی
private schools	مدرسه ملی
private schools	اموزشگاه خصوصی
private detective	کاراگاه خصوصی
private enterprise	اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private members' bills	طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
to have private insurance [cover]	بیمه خصوصی داشتن
to give private lessons	درس خصوصی دادن
private tutoring [American E]	تدریس خصوصی
private rate of return	نرخ بازده خصوصی
private rate of discount	نرخ تنزیل خصوصی
private branch exchange	مبادله انشعاب خصوصی
private broadcasting network	شبکهپیشبینیخصوصی
private international law	حقوق بین الملل خصوصی
based on private motives	غرض امیز
based on private motives	غرض الود
private member's bill	طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bills	طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
endowments to the private individuals	اوقاف خاصه
deed under private signature	سند عادی
deed under private seal	سند عادی
deed under private seal	سند غیر مصدق
company	شریک
company	همراه
Two is company , three is none . <proverb>	دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
to keep company with	همراه بودن با
Come along and keep me company.	بامن بیا تا تنها نباشم
to keep company	باهم بودن
company	کمپانی
to w up a company	امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to keep company	باهم امیزش کردن
associated company	شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
associated company	شرکت وابسته
company	تجارتخانه
in company with	باتفاق
in company	باجمع
in company	درجمعیت
company	مصاحبت کردن با
company	گروهان همراه کسی رفتن
company	دسته هیئت بازیگران
company	گروه
company	شرکت
company	انجمن
company	جمعیت
in company with	همراه
company	گروهان
in company	دسته جمعی
acts based on private motives	غرض ورزی
private automatic branch exchange	یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange	رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private brench exchange switchboard	مرکز سوئیچینگ فرعی
marginal net private product	محصول خصوصی نهائی خالص
to keep a person company	پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
separate company	گروهان مستقل
to break company	جدایی کردن
service company	گروهان خدمات
ship's company	پرسنل ناو
ship's company	خدمه ناو
shipping company	شرکت حمل و نقل
public company	شرکت سهامی عام
software company	شرکت نرم افزاری
company law	قوانین مربوط به شرکتها
proprietary company	شرکت خصوصی
shipping company	شرکت کشتیرانی
subsidiary company	شرکت فرعی
shipping company	شرکت کشتی رانی
stock company	شرکت سهامی
supply company	شرکت تامین کننده
to overcapitalize a company	سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to have a holding in a company	در شرکتی دارائی سهام داشتن
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
directorate [of a company]	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company]	هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
Company town	شهرک کارگران
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
to join company with somebody	به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
to request the company of:	حضور کسی را خواستن
trading company	شرکت تجارتی
trust company	شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company	شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company	ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
He is a new face in the company .	چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .	دراین شرکت کاره ای نیست
aircraft company	شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
That evening we had company .	آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
What's your insurance company?	شرکت بیمه شما کدام است؟
to shake up [a company] <idiom>	سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
proprietary company	شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
parent company	شرکت مادر
doctor to the company	پزشک شرکت
insurance company	شرکت بیمه
winding up of a company	انحلال شرکت
headquarters company	گروهان ارکان
dissolution of a company	انحلال شرکت
mutual company	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
controlling company	holdingcompany
controlling company	موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
headquarters company	گروهان قرارگاه
controlled company	شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
holding company	شرکت در سرمایه گذاری درسهام
invalidation of company	بطلان شرکت
electric company	شرکت برق
parent company	شرکت اصلی
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
incorporated company	شرکت ثبت شده
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
growth company	شرکت در حال گسترش
fire company	شرکت اتش نشانی
finance company	شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance company	شرکت تامین مالی
liquidation of company	تصفیه امور شرکتها
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
holding company	شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company	شرکت مرکزی
acting company	شرکت عامل
affiliated company	شرکت وابسته
company grade	پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
holding company	شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
company grade	در رده گروهان
company funds	اعتبارات گروهانی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com