English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English Persian
private sector بخش خصوصی
Other Matches
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector منطقه واگذاری
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه
sector ناحیه
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sub sector زیربخش
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector قطاع
sector قطاع دایره
sector قسمتی ازجبهه
sector خط کش ریاضی ناحیه
sub sector بخش فرعی
sector بخش
sector جزء تقسیم کردن
sector محله
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
traditional sector بخش سنتی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
two sector model الگوی دو بخشی
government sector بخش دولتی
hard sector قطاع سخت افزاری
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
service sector بخش خدمات
informal sector بخش غیر رسمی
nonformal sector بخش غیر رسمی
agricultural sector بخش کشاورزی
spherical sector قطاع کروی
observation sector قطاع دیدبانی
defense sector منطقه پدافندی
teritiary sector بخش سوم
teritiary sector بخش ثالثه
disk sector قطاع دیسک
bad sector قطاع خراب
bad sector قطاع بد
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
sector of responsibility منطقه مسئولیت
disk sector بخش دیسک
infrastructural sector بخش زیربنائی
main sector بخش اصلی
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
sector commander فرمانده ناحیه
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector of a sphere اکلیل کروی
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
observing sector منطقه دیدبانی
observing sector قطاع دیدبانی
sector of search منطقه تجسس رادار
sector of fire منطقه اتش
nonmonetary sector بخش غیر پولی
monetary sector بخش پولی
productive sector بخش تولیدی
modern sector بخش نوین
real sector بخش واقعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
public sector بخش دولتی
public sector بخش عمومی
modern sector بخش جدید
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
steering worm sector تاج فرمان
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
private عادی
private غیر دولتی
private محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private محرمانه سرجوخه
private خصوصی
private اعضاء تناسلی
private مستور سرباز
private اختصاصی خصوصی
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private شخصی
private محرمانه
he is a private است
he is a private او سرباز
private پوشیده
in private در خلوت
in private محرمانه
private road شارع خاص
private saving پس انداز خصوصی
private session جلسه غیر علنی
private siding سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk گفتگوی محرمانه
private tuition تدریس خصوصی
private property دارایی شخصی بلامعارض
private property دارایی شخصی
private property دارائیهای خصوصی
private property مالکیت خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private nuisance هتک حرمت منازل و املاک
private line خط خصوصی
private talk صحبت خصوصی
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private lessons تدریس خصوصی
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
A private car. اتوموبیل شخصی
private eyes کارآگاه خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
without private motive بی غرضانه
quasi private نیمه خصوصی
quasi private شبه خصوصی
private treaty معامله خصوصی
private law حقوق خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
he wished to be private میخواست تنهاباشد
he wished to be private می خواست در خلوت باشد
private enterprise شرکت خصوصی
private endowment وقف خاص
private motive غرض شخصی
private benefits منافع خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
deed under private سند غیر مصدق
private agreement قرارداد خصوصی
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
private document سند عادی
private enterprise عمل خصوصی
private detective کاراگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
private parts شرمگاه
private schools مدرسه ملی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
deed under private سند عادی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
private code کد محرمانه
private code رمز محرمانه
private decument درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private deed سند خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private first class سربازیکم
private first class سرباز یکم
private decument عقد عادی
private decument سند عادی
private debt بدهی خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private company شرکت خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
private broadcasting network شبکهپیشبینیخصوصی
private member's bills طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
to give private lessons درس خصوصی دادن
private members' bills طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bill طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
deed under private seal سند عادی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
endowments to the private individuals اوقاف خاصه
deed under private signature سند عادی
deed under private seal سند غیر مصدق
private international law حقوق بین الملل خصوصی
based on private motives غرض الود
based on private motives غرض امیز
private rate of return نرخ بازده خصوصی
private joint stock company شرکت سهامی خاص
private brench exchange switchboard مرکز سوئیچینگ فرعی
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
acts based on private motives غرض ورزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com