English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
privately leased line خط اجارهای خصوصی
Other Matches
leased line خط استیجاری
leased line خط اجارهای
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
privately بطور خصوصی
privately محرمانه
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
leased استیجاری
leased اجارهای
out leased انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
leased facility وسیله اجارهای
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line by line milling فرز کردن سطری
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault تماس خطوط
line to line spacing فاصله سطور
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line up ردیف ایستادن تیم
line up به ترتیب ایستادن
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
line up به خط شدن
off line قطع
off line غیر متصل
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
in line <idiom> با محدودیت متداول
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line منفصل
line-up به خط شدن
line of d. مرز
on line مورداستعمال
on line درون خطی
on line متصل
on line داخل رده
on line مستقیم
on line در خط
line-up ردیف ایستادن تیم
line-up به ترتیب ایستادن
line of d. حد فاصل
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> به درستی میزان کردن
line up <idiom> به صف کردن
in line همراستا
in line شمشیر در وضع حمله
mean line خط میان
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line خط تقسیم دیدبانی
o o line خط دیدبانی سپاه
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line محافظه کار
on line help کمک مستقیم
on the line هواپیمای اماده پرواز
down line بار کردن پایین خطی
out of line خارج از خط جبهه
the line صف
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
to come in to line در صف امدن
down the line <idiom> درآینده
all along the line درامتدادهمه خط
all along the line در همه جا
along line در امتداد خطوط
along line در خط
line رشته
line by line سطر به سطر
line out با خط علامت گذاشتن
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
out of line <idiom> ناصحیح
to come in to line موافقت کردن
down the line ضربه از کنار زمین
line دهنه
line رشته بند
line : خط کشیدن
line ردیف
line شعبه
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line سطر
by line خط دوم یافرعی
by line خط فرعی راه اهن
by line کار یاشغل اضافی وزائد
line ریسمان
line لجام
line لاین
line : خط
line طرز
line حدود رویه
line خط زدن
line نسب
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line محصول
line طناب سیم
line رسن
by-line خط دوم یافرعی
line لوله منفردی در سیستم سیالات
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
line خط
line پوشاندن
line استرکردن
line صفی در خط
line جبهه جنگ
line سیم
line جاده
line اراستن
line خط دار کردن
line بخط کردن
line خط صف
line طناب خط
line ترازکردن
line در سمت
line خط انداختن در
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
off line برون خطی
by-line خط فرعی راه اهن
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
lyman line خط لیمان
marriage line گواهینامه ازدواج
marline or line طناب کوچک دولا
marriage line عقدنامه سند ازدواج
mason's line ریسمان کار
lumber's line خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
line tester ازمایش کننده خط
line terminal ترمینال خط
line telegraphy تلگراف خطی
mach line موج ضربهای ضعیف
lumber's line خط سینه ناو
load line خط بار
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
local line خط محلی
line voltage ولتاژ شبکه
loop line دوراهی
line voltage ولتاژ خط
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line transformer مبدل خط
line width پهنای خط
line synchronization همزمانی سطور
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber's line نشانگر سینه
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
penny a line پست
penny a line ارزان
peaked line خط پاره پاره
peaked line خط چین
pass a line رد کردن طناب
overhead line خط هوایی
overhead line سیمکشی هوایی
outhaul line برون کش
out of line coding کدگذاری برون خطی
line insulator مقره خط
line integral انتگرال خطی
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
penny a line ارزان نویس بی مایه
phase line خط خیز
private line خط خصوصی
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
price line خط قیمت
poverty line خط فقر
possibilities line خط بودجه
possibilities line خط امکانات
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line خط لوله
phantom line خط فرضی
phantom line خط سری
phase line خط مبداء حرکت جنگی
out line font قلم متغیر
out line font فونت متغیر
mooring line سیم مهار
new line character دخشه تعویض سطر
neutral line خط بی اثر
percolation line خط نفوذ
multipoint line خط چند نقطهای
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line خط چند رشتهای
mould line خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
mooring line طناب مهار مین
message line خط مخابره
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
no fire line خط منع اتش
orienting line خط توجیه
on line system سیستم درون خطی
on line storage حافظه درون خطی
on line operation عمل درون خطی
on line operation عملکرد درون خطی
on line database پایگاه داده درون خطی
offside line خط فرضی موازی با دروازه
off line storage حافظه برون خطی
off line operation عملکرد برون خطی
nonswitched line خط غیر گزینشی
non switched line خط گزینه نشده
no fire line خط منع اتش توپخانه
median line میانه
line of resistance خط مقاومت
line of flux خط شار
line of flow خط جریان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com