Dictiornary-Farsi | problem oriented | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (7 milliseconds)

English	Persian
problem oriented	مسئله گرا


Search result with all words

problem oriented language	زبان مسئله گرا
problem oriented language	زبان باگرایش مسئله
Other Matches

oriented	گرویده
oriented	جهت دار
oriented	متمایل به
software oriented	نرم افزارگرا
market oriented	در جهت بازار
market oriented	بازاری
machine oriented	ماشین گرا
goal oriented	مقصد گرا
task oriented	تکلیف گرا
computer oriented	کامپیوتر گرا
transaction oriented	تراکنش گر
mission , oriented	لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
motor oriented	حرکت گرا
object oriented	روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented	زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented	تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented	استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented	استفاده میکند
sense oriented	حس گرا
procedure oriented	رویه گرا
target-oriented <adj.>	مقصد گرا
byte oriented	لقمه گرا
goal-oriented <adj.>	هدف گرا
target-oriented <adj.>	هدف دار
goal oriented	هدف گرا
application oriented	کاربرد گرا
goal-oriented <adj.>	هدف دار
goal-oriented <adj.>	مقصد گرا
target-oriented <adj.>	هدف گرا
area oriented	بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
future-oriented <adj.>	آینده گرا
future-oriented <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
human oriented language	زبان ارایش یافته بشری
procedure oriented language	زبان رویه گرا
object oriented graphics	نگاره سازی موضوعی
object oriented programming	برنامه نویسی مقصود گرا
magazines computer oriented	مجلات کامپیوتری
competition oriented pricing	قیمت گذاری رقابت امیز
computer oriented language	زبان کامپیوترگرا
word oriented computer	کامپیوتر کلمه گرا
user oriented language	زبان استفاده کننده گرا
transaction oriented processing	پردازش تغییرگرا
application oriented language	زبان کاربردی
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
machine oriented language	زبان ماشین گرا
demand oriented pricing	قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
object oriented programming language	زبان برنامه نویسی موضوعی
action oriented management report	گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
record oriented database management	برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
table oriented database management progr	برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Is that enough to be a problem?	آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
What's the problem?	مشکل کجاست؟
No problem at all. It is quite all right .	مانعی ندارد
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .	اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
problem	سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problem	خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem	یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problem	یافتن پاسخ برای مشکلی
problem	واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
problem	زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem	مساله
problem	معما موضوع
problem	چیستان
problem	مشکل
problem	مسئله
A problem is a chance for you to do your best.	مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
check problem	مسئله ازمایشی
definition of a problem	تعریف یک برنامهThe
chess problem	مسئله شطرنج
Problem - solving .	گره گشایی ( رفع مشکل )
chess problem	معما
check problem	مسئله مقابلهای
the heart of the problem	اصل مساله
to crack a problem	مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
problem-free <adj.>	بدون زحمت
problem-free <adj.>	بدون دردسر
problem-solving	مساله گشایی
benchmark problem	کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
benchmark problem	مسئله محک
My only problem is money .	تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
problem child	فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
problem program	برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
problem child	کودک مشکل افرین
problem checklist	فهرست مشکلات
solution of a problem	حل یک مسئله
problem plav	نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
problem program	برنامه مسئلهای
problem state	وضعیت مسئله
problem box	جعبه مساله
problem solving	حل مسئله
problem state	حالت مسئلهای
problem statement	حکم مسئلهای
problem behavior	رفتار مشکل افرین
problem analysis	تجزیه و تحلیل مسئله
problem child	فرزند مسئله دار
problem identification	شناسایی مسئله
problem definition	تعریف مسئله
determinate problem	مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
domestic problem	مساله خانوادگی
eight queens problem	مسئله هشت وزیر شطرنج
feeding problem	مشکل تغذیه
problem identification	بازشناسی مشکل
problem description	تشریح مسئله
problem description	شرح مسئله
problem file	پرونده مسئلهای
test problem	مسئله ازمابنده
identification problem	مسئله تعیین هویت
solution to a problem	راه حل یک مسئله
identification problem	مسئله شناسائی
on line problem solving	حل مسئله بطور درون خطی
We are confronting a difficult problem.	با مسأله مشکلی روبرو هستیم
More money is not the answer to this problem.	پول بیشتر حل این مسئله نیست.
It is an extremely complicated problem.	مسأله بسیار پیچیده ایست
mind body problem	مساله تن و روان
to face a serious problem for the country	روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country	مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
mooney problem checklist	مشکل سنج مونی
The real problem is not whether machines think but whether men do.	مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
This would provide an obvious solution [to the problem] .	این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
one's biggest worry [problem number one]	بزرگترین نگرانی
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.	زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.	مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.	گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )