English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
procedure division یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
Other Matches
procedure طرز
procedure اقدام
procedure روش وطرز عمل
procedure طرزکار
procedure پروسه
procedure نحوه عمل
procedure روش کار
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure فرابرش
procedure رویه طریقه فرایند
procedure رویه
procedure طرز عمل
procedure روش
procedure روند
procedure پردازه
procedure دستورالعمل
procedure روال
procedure روش شیوه
procedure ایین دادرسی
procedure شیوه
procedure ایین کار روش کار
recursive procedure رویه بازگشتی
recovery procedure رویه ترمیمی
pure procedure رویه جامع
endorcement procedure شیوه اجرا
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
regular procedure اقدام قانونی
rules of procedure روش جاری
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure نظامنامه داخلی
procedure checklist ایجادکنندهلیستتنظیم
control procedure رویه کنترل
code of procedure قانون اصول محاکمات
code of procedure قانون ایین دادرسی
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
procedure turn دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure turn دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
legal procedure محاکمه
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
law of procedure قانون ائین دادرسی
procedure declaration اعلان رویه
it was an incorrect procedure جریانش درست نبود
it was an incorrect procedure یک اقدام غلطی بود
procedure manual کتاب راهنمای رویهای
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
procedure message پیام عادی
in stream procedure رویه با مسیل
illegal procedure خطای تیم مهاجم
procedure message پیام معمولی
procedure oriented رویه گرا
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
legal procedure دادرسی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
court procedure محاکمه
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
[procedure of] solution راه حل
division شاخه [دانشی]
division تقسیمات
division دسته گروه اسبهای مسابقه معین
division گروه وزنی
division قسمت
division دایره
division بخش رسته تقسیم کردن
division تقسیم
division بخش
division قسمت دسته بندی
division طبقه بندی
division اختلاف تفرقه
division تقسیم [ریاضی]
division by zero بخش بر صفر [ریاضی]
division لشکر
division لشگر
division عمل تقسیم
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
division رشته [دانشی]
root canal procedure درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
the low of criminal procedure قانون اصول محاکمات جزایی
Act according to the previous procedure. بترتیب گذشته عمل کنید
procedure oriented language زبان رویه گرا
root canal procedure روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
principle of criminal procedure اصول محاکمات جزائی
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
input output procedure رویه ورودی- خروجی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
division engineer یکان مهندسی لشگر
division commander فرمانده لشگر
division check ازمایش تقسیم
division boards قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
division artillery توپخانه لشگر
long division بخش یا تقسیم بزرگ
division engineer مهندسی لشگر
division line خط نیمه
division line خط تقسیم شده
Multiplication and division . ضرب وتقسیم (ریاضیات )
division line خط چین
division sign نماد تقسیم
court division دادگاه
court division بخش دادگاه
division of labour تقسیم کار
air division لشکر هوایی
airial division لشگر محمول هوایی
airial division لشگرهوارو
benthic division قسمت بندی لایههای دریا
cassini division شکاف کاسینی
data division قسمت
division artillery توپخانه لشگری
division of labor تقسیم کار
division slice استعداد لشگری
grand division تقسیمات بزرگ طبله
division officer افسر قسمت
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
frequency division تقسیم فرکانس
identification division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
environment division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
engineer division قسمت مهندسی
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
short division تقسیم باختصار
division of powers تفکیک قوا
voltage division تقسیم یا پخش ولتاژ
versicular division تقسیم به بیتهای کوچک
transport division قسمت حمل و نقل
harmonic division طبقه بندی متناسب
division slice یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
grand division مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
international division of labor تقسیم کار بین المللی
queens bench division دادگاه ملکه
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
wavelength division multiplexing روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
time division multiplex تسهیم زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
criminal court division بخش دادگاه جنایی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
civil court division بخش دادگاه مدنی
division or delimitation of property افراز
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com