Dictiornary-Farsi | product code | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
product code	کدمحصول


Search result with all words

universal product code	کد جامع محصول
Other Matches

product	فراورده
product	محصول
product	حاصل حاصلضرب
product	بسط دادن
product	ایجادکردن
inner product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
by-product	فراورده جنبی
by-product	محصول ضمنی
by-product	محصول فرعی
product	تولید
product	حاصل
product	محصول اصلی از ماده خام
product	مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product	ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product	حاصل ضرب
product	محصول تولید شده یا ساخته شده
product	محصول تولید شده برای فروش
product	حاصلضرب
product	نتیجه کار محصول فراورده
product	تولیدکردن
product	نتیجه
product	محصول حاصلضرب
inner product	ضرب اسکالر [ریاضی]
inner product	ضرب داخلی هرمیتی
inner product	ضرب داخلی
inner product	ضرب داخلی [ریاضی]
by product	محصول جنبی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول فرعی
inner product	ضرب نقطهای ضرب نردهای
product	کالا
by product	فراورده فرعی
waste product	محصولات زائد
total product	محصول کل
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
total product	تولید کل
end product	مجموعه قطعات
projection product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
dot product	ضرب اسکالر [ریاضی]
scalar product	ضرب اسکالر [ریاضی]
by product oven	محصولات فرعی کوره کک سازی
dot product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
waste product	ضایعات
software product	محصول نرم افزاری
scalar product	ضرب نردهای
scalar product	حاصلضرب اسکالر
volatility product	فراورده فرار
vector product	حاصلضرب برداری
scalar product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
by product material	فراورده فرعی
by product gas	گاز تقطیر شده
scalar product	حاصلضرب عددی
by product recovery	بازده محصولات فرعی
finished product	محصول نهائی
product launch	جا انداختن محصول در بازار
product liability	مسئولیت محصول
program product	محصول برنامه
product liability	مسئوولیت در قبال کالا
intermediate product	فراورده واسطه
product scale	مقیاس فراورده
average product	محصول متوسط
average product	تولید متوسط
product of inertia	ممان سانتریفوژ
volatility product	محصول فرار
product of sums	حاصلضرب مجموعه ها
finished product	کالای اماده فروش
program product	فراورده برنامه
dot product	ضرب نقطهای
product mix	ترکیب محصول
diversity of product	تنوع محصول
product diversification	تنوع محصول
projection product	ضرب داخلی [ریاضی]
dot product	ضرب داخلی [ریاضی]
scalar product	ضرب داخلی [ریاضی]
Cartesian product	ضرب دکارتی [ریاضی]
inner product space	فضای ضرب داخلی [ریاضی]
product planning	برنامه ریزی محصولات
marginal product	محصول نهائی
hermitian inner product	ضرب داخلی هرمیتی
national product	تولید ملی
vector product	ضرب برداری [ریاضی]
cross product	ضرب برداری [ریاضی]
end product	قطعات حاصله دستگاه نهایی
overhead product	محصول سبک
margin product	اضافه محصول
major product	تولیدات عمده
logical product	رکورد منطقی
logic product	حاصلضرب منطقی
laminated product	تولید ماده متراکم متورق
marginal value product	ارزش تولید نهائی
intermediate product	محصول واسطه
home product	محصولات ملی
home product	محصولات داخلی
vector product	ضرب خارجی [ریاضی]
product group	کالاهی مشابه
end product	فراورده نهایی
end product	محصول نهایی
fission product	محصول انشقاق
intermediate product	محصول نیم ساخته
finished product	محصولات اماده برای توزیع ومصرف
acceptable product	فراورده جانشین قابل قبول
product differentiation	اختلاف محصول
product differentiation	تفاوت محصول
projection product	ضرب اسکالر [ریاضی]
net product	محصول خالص
cross product	ضرب خارجی [ریاضی]
product capabilities	خواص محصول
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
marginal product curve	منحنی محصول نهائی
marginal product function	تابع محصول نهائی
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
standard product cost	ارزش تولید استاندارد
net domestic product	محصول خالص داخلی
marginal revenue product	درامد محصول نهائی
product usage rate	میزان مصرف محصول
net national product	محصول خالص ملی
mass market product	محصول پر فروش
marginal physical product	محصول فیزیکی نهائی
product moment correlation	همبستگی گشتاوری
gross primary product	تولید ناخالص نخستین
gross product per capita	تولید ناخالص سرانه
hermitian scalar product	ضرب داخلی هرمیتی
high grade product	محصول درجه یک
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
iso product curve	منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
joint product offer	فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
diminishing marginal product	منحنی نزولی محصول نهایی
diminishing marginal product	نزولی بودن محصول نهائی
marginal net product	محصول نهائی خالص
gross domestic product	تولید ناخالص داخلی
value of marginal product of labor	ارزش تولید نهائی کار
directed area product	ضرب برداری [ریاضی]
product life expectancy	عمر مورد انتظار محصول
average revenue product	درامد متوسط محصول
to launch a product with much fanfare	کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
product [the result of multiplying]	حاصلضرب [ریاضی]
directed area product	ضرب خارجی [ریاضی]
gross national product	محصول ناخالص ملی
gross national product	تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
value of marginal product of capital	ارزش تولید نهائی سرمایه
by product coking practice	محصولات فرعی کوره کک سازی
gross national product	تولید ناخالص ملی
by product cock oven plant	محصولات فرعی کک سازی
real gross national product	تولید ناخالص ملی واقعی
nominal gross national product	محصول ناخالص ملی اسمی
marginal physical product of capital	محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal net private product	محصول خصوصی نهائی خالص
potential gross national product	تولید ناخالص ملی بالقوه
acceptable alter nate product	فراورده مشابه قابل قبول
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
code	نظام نامه
code	قانون
code	شماره
code	تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code	قانون قاعده مقرر
code	سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
p code	روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
code	برنامه دستورالعمل ها
code	نشانه قراردادی
op code	code OPeration
M out of N code	هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code	برنامه دستورالعملها
op code	رمزالعمل
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code	رمز کردن
code value	ارزش رمز
code	رمز
code	کد
M out of N code	سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
op code	بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
code name	اسمرمز
code	کتاب قانون قرارداد
two out of five code	رمز دو از پنج
op code	رمز عمل
code	مجموعه قوانین
code	علامت
code	رمزی کردن
non existent code	رمزناموجود
numeric code	رمز عددی
panel code	کد پرده مخابرات
panel code	علامت رمزپرده شناسایی
polynomial code	سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
polynomial code	رمز چند جملهای
object code	برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object code	خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code	دستورالعمل مقصود
registration code	قانون ثبت اسناد
operation code	رمزالعمل
open code	سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
operations code	کد عملیاتی
operations code	رمز عملیاتی
operation code	کد عملیاتی
operation code	رمز عمل
optimized code	برنامه بهینه
order code	رمز دستور
specific code	کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
open code	سیستم رمز باز
object code	برنامه مقصد
optimum code	برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه