Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (6 milliseconds)
English	Persian
production method	روش تولید
Search result with all words
large scale production method	روش تولیدانبوه
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
Other Matches
production	فرآورده کارگاه
production	تولید محصول
production	اقامه
production	ارائه
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	تولید کردن
production	محصول عمل
production	ارائه ساخت
production	ساخت مواد برای فروش
production	تولید دستهای
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	سرعت ساخت محصول
production	کنترل ساخت یک محصول
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	ایجاد
production	حاصل دادن
over production	محصول زیادی
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production	فراوری
production	تولید
production	عمل اوری ساخت
production	استخراج
production	فراورده محصول
production frontier	مرز تولید
production technique	روش فنی تولید
production account	حساب تولید
production capacity	فرفیت تولید
production technique	فن تولید
production coefficient	ضریب تولید
production efficiency	کارائی در تولید
full production	تولید در حداکثرفرفیت
production efficiency	کارائی تولید
production engineer	مهندس تولید
production cost	ارزش ساخت
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production cost	هزینه تولید
production control	کنترل تولید
full production	تولید کامل
forces of production	نیروهای تولید
food production	تولید غذا
cost of production	هزینه تولید
scale of production	مقیاس تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
relations of production	رابطه تولید
energy production	تولید انرژی
energy production	تولید نیرو
production time	زمان ساخت
production time	زمان تولید
factor of production	عامل تولید
factory production	تولید کارخانهای
production gap	شکاف تولید
production function	تابع تولید
flow of production	جریان تولید
flow of production	گردش تولید
elasticity of production	کشش تولید
series production	سری سازی
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production rule	تولید
mass production	بس فراوری
mass production	تولید بمقدارزیاد
mass production	تولید ماشینی
mass production	تولید انبوه
production index	شاخص تولید
means of production	وسایل تولید
power of production	نیروی تولید
mechanical production	تولید ماشینی
pilot production	تولید نمونه
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
mode of production	شیوه تولید
mode of production	طرز تولید
production management	مدیریت تولید
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production of oil	استخراج نفت
production rule	قاعده
production routine	روال تولید
production programme	برنامه تولید
production program	برنامه تولید
ingot production	تولید شمش
production process	روند ساخت
production process	جریان تولید
production process	فرایند تولید
means of production	ابزار تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production period	دوره تولید
production part	بخش تولید
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
mode of production	وجه تولید
production adviser	مشاوره محصولات
production platform	سکویتولیدات
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
surplus production	مازاد تولید
census of production	امارگیری در خصوص تولید
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
aliterary production	تصنیف
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
census of production	امار سرشماری
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
production of sound	تولیدات صدا
production facility	سهولت تولید
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
batch production	تولیدانبوه
production desk	میزمحصولات
volume of production	حجم تولید
track production	شروع تعقیب هدف
branches of production	شاخههای تولید
branches of production	رشتههای تولید
track production	فهور هدف
surplus production	تولید اضافی
surplus production	فزونی تولید
period of production	دوره تولید
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production lines	خط تولید
factors of production	عوامل تولید
production line	خط تولید
production factors	عوامل تولید
electricity production	تولیدالکتریسیته
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
mass-production	تولید انبوه
agents of production	عوامل تولید
production control room	اتاقکنترلمحصولات
multi stage production	تولید چند مرحلهای
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
mass production of goods	تولید توده وار کالا
labor intensive production	تولید کاربر
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
homogeneous production function	تابع تولید همگن
production indifference curve	منحنی بی تفاوتی تولید
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
aggregate production function	تابع تولید کل
To step up ( increase ) production.	سطح تولید رابالابردن
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
production video switcher	دکمهنمایشگرمحصولات
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
piece production cost	ارزش تولید قطعه
pig iron production	تولید اهن خام
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
pilot line production	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
mass production of goods	تولید انبوه کالا
fixed production coefficients	ضرایب تولید ثابت
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
net primary production	تولید خالص نخستین
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
cobb doglas production function	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
linear homogenous production function	تابع تولید خطی همگن
production/export riser system	صادراتدستگاهپایه
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
production/export riser system	تولیدات
production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
method	متد
method	طریقه
method	مسلک
method	ایین شیوه
method	سبک
method	روش
method	راه طریقه
method	طرز
method	اسلوب
r method	روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method	شیوه
by [with] this method	با این روش
persuasive method	ترغیبی
prestressing method	شیوه پیش تنیدگی
penetration method	روش نفوذی
plenum method	طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
pilot method	عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
offset method	روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
obstruction method	روش ایجاد مانع
persuasive method	روش تشویقی
objective method	روش عینی
phonic method	روش اوایی
step through method	تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
prestressing method	روش پیش فشردگی
pretension method	روش پیش کشیدگی
research method	روش پژوهش
research method	شیوه پژوهش
Method to my madness <idiom>	هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
standard method	روش استانده
scientific method	روش علمی
seismic method	روش زلزله نگاری
selection method	روش گزینش
socratic method	روش سقراطی
separation method	روش جداسازی
simplex method	روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
reproduction method	روش بازسازی
subtraction method	روش تفاضلی
reconstruction method	روش بازسازی
Your method is different from mine .	روش شما با من فرق می کند
research method	روش تحقیق
rhythm method	روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
variational method	روش تغییر
tog method	روش دیدبانی محوری
tog method	روش دیدبانی در خط توپ هدف
synthetic method	روش ترکیبی
simplex method	روش سادک
project method	روش اموزش طرحی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com