English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English Persian
program cost هزینه برنامه
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
Other Matches
program برنامه دستور
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program برنامه دادن برنامه ریختن
program مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program id شناسنامه برنامه
program برنامه ریزی کردن
program روش کار پروگرام
program نقشه
program دستور کار
program برنامه تهیه کردن
program برنامه دارکردن
program برنامه نوشتن
program برنامه
program دستور
to ones cost به ضرر یا زیان خود شخص
overall cost هزینه کل
cost ارزیدن تمام شدن
cost هزینه بهاگذاری کردن
first cost هزینه اولیه
least cost حداقل هزینه
to one's cost به ضرر یا زیان خود شخص
cost plus براساس قیمت تجارتی
cost plus هزینه باضافه حق الزحمه
cost plus اضافه بر بهای تمام شده
at any cost بهر قیمت
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
cost بها
cost ارزش
cost قیمت
cost هزینه
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
cost ارزیدن هزینه
cost خرج
cost plus بعلاوه سود معینی
cost قیمت گذاری کردن
program listing لیست برنامه
program interrupt قطع برنامه
program module واحد برنامه
program manager بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager مدیر برنامه ها
program language زبان برنامه نویسی
program maintenance نگهداری برنامه
program language زبان برنامه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program listing سیاهه برنامه
program flowchart نمودارگردش کار برنامه
program flowchart نمودارگردشی برنامه
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
diagnostic program برنامه عیب شناسی
diagnostic program برنامه تشخیصی
program generator برنامه زا
deflationary program برنامه ضد تورمی
program generator مولد برنامه
program generator تولیدکننده برنامه
program generator برنامه ساز
program maintenance نگهداشت برنامه
program flowchart روند نمای برنامه
program interrupt وقفه برنامه
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
program flow روند برنامه
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program specification خصیصه برنامه
program specification مشخصه برنامه
program stack پشته برنامه
program step گام برنامه
program stop توقف برنامه
program storage انباره برنامه
program structure ساخت برنامه
program switch گزینه برنامه
program testing ازمایش برنامه
program testing تست برنامه
program text متن برنامه
program verification عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program library کتابخانه برنامه ها
proprietary program برنامه اختصاصی
program segment قطعه برنامه
program section بخش تهیه برنامه ها
program section بخش برنامه ها
program of instruction برنامه اموزش
program of instruction برنامه تدریس
program of targets برنامه هدفها
program of targets برنامه اماجها
program overlay جایگذاشت برنامه
program package بسته برنامه
program priority اولویت برنامه
program product محصول برنامه
program product فراورده برنامه
program proving اثبات برنامه
object program برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
program relocation جابجایی برنامه
program run رانش برنامه
program schema الگوی برنامه
program library کتابخانه برنامه
program flow گردش برنامه
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
portable program برنامه قابل حمل
object program برنامه مقصود
interactive program برنامه محاورهای
integrated program برنامه مرتبط
integrated program برنامه مجتمع
instructional program برنامه اموزشی
privieged program برنامه ممتاز
information program اگاه سازی برنامه اطلاعات
information program برنامه اگاه سازی
inference program برنامه استنباط
problem program برنامه مسئلهای
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
processing program برنامه پردازشی
processing program برنامه پردازش
portable program برنامه قابل انتقال
payroll program برنامه پرداخت حقوق
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
monitor program برنامه مبصر
modular program برنامه پیمانهای
master program شاه برنامه
operating program برنامه اجرایی
operating program برنامه عملیات
package program برنامه بستهای
maintenance program برنامه نگهداشت
package program برنامه فشرده
main program برنامه اصلی
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
library program برنامه کتابخانهای
parent program برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
production program برنامه تولید
program aircraft جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
program correctness تصحیح برنامه
program counter شمارنده برنامه
program counter شمارشگربرنامه
program debugging اشکال زدایی برنامه
exercise program برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
executive program برنامه مجری
executive program برنامه اجرایی
even driven program برنامه رویدادی
program documentation مستند سازی برنامه
program execution اجرای برنامه
program file فایل برنامه
drawing program نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
program control کنترل برنامه
food program برنامه غذایی
program analyzer برنامه کاو
program analyzer تحلیل کننده برنامه
program budget بودجه برنامهای
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
program cards کارتهای برنامه
graphics program برنامه گرافیکی
generator program برنامه مولد
program chaining اتصال برنامه
program checkout وارسی برنامه
program coding کدگذاری برنامه
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program برنامه پیش صحنی
food program رژیم تغذیه
draw program برنامه ترسیم
system program برنامه سیستم
computer program برنامه کامپیوتری
comprehensive program برنامه اجرائی جامع
compiler program برنامه همگردانی
troop program برنامه تشکیل یکانها
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
communications program برنامه ارتباطات
child program تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
checking program برنامه مقابله کننده
assembly program برنامه اسمبلی
computer program برنامه کامپیوتر
systems program برنامه سیستم
target program برنامه مقصود
target program برنامه هدف
test program برنامه ازماینده
control program برنامه کنترل
assembly program برنامه همگذاری
training program برنامه اموزش
transient program برنامه گذرا
assembly program assembler
tutorial program برنامه خوداموز
authorized program برنامه مجاز
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
utility program برنامه مفید
utility program برنامه کاربردی
proofing program برنامه محک
benchmark program برنامه محک
user program برنامه استفاده کننده
user program برنامه کاربر
background program برنامه زمینهای
background program برنامه پس زمینهای
vhsic program Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
weight program تمرین وزنه برداری
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
utilitu program برنامه کمکی
stored program بابرنامه انباشته
calling program برنامه فراخواننده
calling program برنامه فراخوانی
calling program برنامه فرا خواننده
called program برنامه فرا خوانده
calendar program ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
calendar program ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
utility program برنامه سودمند
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
auxiliary program برنامه کمک [رایانه شناسی ]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com