English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (1 milliseconds)
English Persian
programs برنامه دستور
programs نقشه
programs روش کار پروگرام
programs دستور کار
programs برنامه تهیه کردن
programs برنامه دارکردن
programs برنامه نوشتن
programs برنامه
programs دستور
programs برنامه ریزی کردن
programs مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs برنامه دادن برنامه ریختن
programs مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
Other Matches
social programs برنامههای اجتماعی
suite of programs 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
support programs برنامههای پشتیبانی
system programs برنامههای سیستم
utility programs برنامههای سودمند
welfare programs برنامههای رفاهی
Programs menu زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
national programs برنامههای ملی
medical programs برنامههای پزشکی
control programs برنامههای کنترلی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
application programs برنامههای کاربردی
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com