English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English Persian
propositional logic منطق گزارهای
Other Matches
propositional گزارهای
propositional calculus حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus منطق گزاره ای [ریاضی] [منطق]
propositional calculus حساب گزارهای
propositional function وفیفه حسی
propositional function امر حسی
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic دانش تفکرات و دلایل
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic منطقی
logic لاجیک
logic زبان ریاضی
logic منطق ریاضی
logic برهان
logic استدلال
logic منطق
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic theory نظریه منطقی
logic unit واحد منطقی
logic variable متغیر منطقی
mathematical logic منطق ریاضی
logic symbol علامت منطقی
n level logic منطق N سطحی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logic programming برنامه نویسی منطقی
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking انتهای خط وط
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift تغییر مکان منطقی
logic sum مجموع منطقی
logic switch گزینه منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic operation عمل منطقی
negative logic منطق منفی
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
threshold logic منطق استانهای
to chop logic منطق بافتن
two level logic منطق دوسطحی
formal logic منطق صوری [منطق]
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
positive logic منطق مثبت
sequential logic منطق ترتیبی
shared logic منطق اشتراک
structural logic منطق ساختی
symbolic logic منطق نمادی
symbolic logic منطق رمزی
symbolic logic منطق سمبلیک
affective logic منطق عاطفی
computer logic منطق کامپیوتر
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
boolean logic منطق بولی
formmal logic منطق صوری
logic array ارایه منطقی
control logic منطق کنترل
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
fuzzy logic منطق نامعلوم
fluid logic منطق سیلانی
formal logic منطق مجرد
formal logic منطق رمزی
formal logic منطق صوری
formal logic قضاوت سطحی
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic element عنصر منطقی
logic element عنصر لاجیک
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic error خطای منطقی
logic function تابع منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic card کارت منطقی
logic circuit مدار منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic network شبکه منطقی
logic design طرح منطقی
logic design طراحی منطقی
logic designer طراح مدارهای منطقی
logic device دستگاه منطقی
uncommitted logic array مشابه 10328
diode transistor logic DTL
current mode logic منطق جریانی
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
double rail logic منطق دو خطی
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
integrated injection logic IIL
random logic design طرح منطقی تصادفی
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
single rail logic منطق تک خطی
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
first order predicate logic PROLO بکار می رود
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic منطق TTL
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com