Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
protective cover
جان پناه دفاعی
protective cover
پوشش حفافتی
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
روکش محافظ
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
protective
حمایتی
protective
محافظتی
protective
محافظ
protective
آنچه حافظت میکند
protective
زره حفافتی محافظت کننده
protective
حفافتی
protective
وابسته به حفظ یاحراست
protective clothing
روپوش محافظ
protective equipment
تجهیزات حفافتی
protective ground
زمینه حفافتی
protective coat
لایه یا قشر محافظ
protective layer
لایه یا روکش محافظ
protective mask
ماسک ضد گاز
protective earthing
زمین کردن حفافتی
protective earthing
زمین محافظ
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
protective deck
پل حفافتی نا
protective measures
تدابیر احتیاطی
protective deck
پل زره پوش ناو
protective contact
کنتاکت محافظ
protective coloring
رنگینگی حفافتی
protective measure
اندازه حفافتی
protective measure
اقدام حمایتی
protective barrier
سد حمایتی
protective cup
حافظفنجانی
protective surround
محافظاطراف
protective casing
پوششمحافظ
protective fire
اتشهای حفافت کننده
protective girdle
حافظشکم
protective window
پنجرهحفافتی
protective fire
اتش حفافتی
protective barrier
مانع حمایتی
protective barrier
سد حفافتی
protective tariffs
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
protective tariffs
تعرفه حمایتی
protective switch
کلید محافظ
protective reactor
راکتانس محافظ
protective pitching
سنگریز حفافتی
protective plating
حفاظ فلزی
protective motor switch
کلید محافث موتور
protective gas welding
جوشکاری با گاز محافظ
impluse protective level
سطح فشار ضربهای
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
fault tension protective switch
کلید محافظ ولتاژ عیب
fault current protective switch
کلید محافظ جریان خطا
protective gas arc welding
جوشکاری قوسی با گازمحافظ
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
to cover in
پوشاندن
to cover in
پرکردن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
جان پناه گرفتن
cover all
بارانی یا روپوش
cover
بسته بندی
cover
نگهبان بگوش
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
اختفاء
cover
روپوش
cover
حاوی بودن درپوش
cover
حایل شدن
cover
انجام دادن
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
حفاظ
cover
تامین
cover
بازی دفاعی
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
سطح برف
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
امادگی
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
جلد سرپوش
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
پوشاندن
cover
رویه لفاف
cover
پاکت
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
سرپوش
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
جلد
cover all
رولباسی
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
speaker cover
پوششصدا
sliding cover
پوششمتحرک
base cover
عکس برداری اولیه
seat cover
پوششصندلی
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
valve cover
روپوشسرپاپ
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
to cover much ground
جامع بودن
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
bed cover
روتختی
saddle cover
زین پوش
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
lever cover
پوششدربازکن
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
pan cover
پوششکنه
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
insurance cover
پوشش بیمه
glass cover
پوشششیشهای
to cover much ground
رسابودن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
pillow cover
ستونمخروطی
head cover
محافظسر
cover point
عضو دفاع نزدیک
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
fire cover
پوشش اتش
comparative cover
پوشش نسبی
hatch cover
درب دهلیز
hatch cover
درپوش دوردریچه
cover shame
بهانه
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover
بازیگر بل گیر
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover plate
صفحه سرپوش
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
بیمه نامه موقت
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cell cover
درپوش باتری
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover
پوشش تعهد شده
batterty cover
سرپوش باتری
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
air cover
پوشش هوایی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover shame
عذر
dust cover
سرپوش غبارگیر
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
piston cover
پوشش پیستون
piston cover
کف پیستون
open cover
بیمه نامه باز
column cover
پوشش ستون
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover
حفاظ بالای سر
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
cover and concealment
پوشش و اختفاء
communication cover
پوشش مخابراتی
cover an angle
زاویهای را بستن
magneto cover
سرپوش مگنت
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
perforated cover plates
صفحات مشبک
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
cheque book cover
پوششدفترچهچک
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com