English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (7 milliseconds)
English Persian
provident fund وجوه احتیاطی
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
Other Matches
provident صرفه جو اینده نگر
provident مال اندیش خوشبخت
provident مشیتی
To have foresight . To be provident. عاقبت اندیش بودن
provident bank صندوق پس انداز
fund ذخیره
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
fund موجودی سرمایه
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund سرمایه
fund وجوه
fund اعتبار مالی
fund سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund پشتوانه
fund تهیه وجه کردن
fund سرمایه گذاری کردن
fund دارائی
fund وجه
fund اعتبار
fund صندوق
fund موجودی دارائی
reserve fund سرمایه احتیاطی
relief fund وجوه اعانه
point fund پاداش پایان فصل
imprest fund اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
reserve fund وجوه اندوخته
pension fund صندوق بازنشستگی
loan fund صندوق وام
reserve fund وجوه ذخیره
revolving fund تنخواه گردان
benevolent fund کمکبهانجمنخیریه
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
fund-raising گردآوری اعانه
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund دخیره استهلاک دین
sinking fund ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinking fund وجه استهلاکی
sinkin fund وجوه استهلاکی
revolving fund اعتبار در گردش
imprest fund اعتبار مساعده
guarantee fund سپرده تضمینی
current fund نقدینه
consolidated fund سرمایه ذخیره
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
contingency fund وجوه احتیاطی
fund code کد اعتبارات
aid fund صندوق تعاون
amortization fund وجه استهلاک
capital fund وجوه سرمایه
blended fund سرمایههای بهم منظم شده
current fund اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
trust fund وجوه سپرده
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
mutual fund شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
trust fund سپرده
trust fund وجه امانی
trust fund وجوه متراکم شده
trust fund سرمایه امانی
trust fund وجوه پس انداز شده
emergency fund وجوه اضطراری
trust fund سپرده امانی
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
international monetary fund صندوق بین المللی پول
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
european monetary fund صندوق پولی اروپا
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
chaplain activities fund اعتبارمسجد
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com