English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English Persian
provisional statement صورت وضعیت موقت
Other Matches
provisional شرطی
provisional به طور موقت
provisional شرطی مشروط
provisional مشروط
provisional <adj.> موقتی
provisional موقت
provisional order دستور موقت اداری
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
provisional driver راننده تازه کار ارابه
provisional frame ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
provisional scrip تصدیق موقت سهام
provisional scrip تصدیق موقت
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
statement نظر
statement رای
statement بیانیه دستور
statement گفته
r. between two statement مغایرت بین دوافهار
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
IF statement Gise کار دیگر را
IF statement Then این کار را انجام بده
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
dd statement دستور تعریف داده
dd statement statement definition data
d. of a statement تکذیب گفته ایی
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
statement پاسخ
statement عبارت
statement صورت وضعیت
statement ابلاغ
statement بیانیه افهاریه
statement صورت حساب
statement شرح توضیح
statement تقریر
statement افهار صورت حساب
statement تذکر
statement افهاریه
statement بیانیه
statement اعلام کردن
statement بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement شرح
statement اعلامیه
statement ادعاء تصریح
statement بیان وضعیت
statement کشف صورتحساب
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement صورتحساب اعلامیه
statement صورت
statement قطعنامه
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
statement تقریر صورتمجلس
statement افهار
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement بیان
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement حکم
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement گفته بیانیه
statement 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement شماره انتساب شده
programming statement حکم برنامه نویسی
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
premium statement صورت اضافه ارزش سهام
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
procedural statement حکم رویهای
problem statement حکم مسئلهای
nonexecutable statement دستورالعمل اجراناپذیر
nonexecutable statement حکم غیرقابل اجرا
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
receipt statement اعلامیه ورود
statement number شماره دستور
statement with debate بیانیه با بحث پیوسته
statement on the debate بیانیه در مورد بحث
representation [statement] نظر
representation [statement] رای
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
statement of defence لایحه دفاعیه
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
receipt statement رسید
statement label برچسب حکم
statement label برچسب جمله
statement number شماره حکم
statement of a claim افهار نامه
statement of affairs وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
statement of charge اعلام اتهامات
representation [statement] پاسخ
assignment statement حکم انتساب دستورانتساب
continue statement حکم ادامه
control statement جمله کنترلی
control statement حکم کنترل دستور کنترل
an absurd statement حرف بی معنی یا مزخرف
an absurd statement افهار نا معقول
data statement حکم دادهای
declaration statement حکم اعلانی
declaration statement جمله تعریفی
conditional statement دستور شرطی
arithmetic statement حکم حسابی
conditional statement حکم شرطی
call statement حکم فرا خوانی
assignment statement عبارت گمارشی
comment statement حکم توضیحی
assignment statement جمله جایگزینی
common statement حکم اشتراک
compound statement جمله مرکب
assignment statement حکم گمارشی
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
goto statement دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
arithmetic statement دستورمحاسباتی
imperative statement حکم امری
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
bank statement صورت حساب بانکی
job statement حکم برنامه
loss statement صورت سود و زیان
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
bank statement صورتحساب بانکی
financial statement صورت وضعیت مالی
declarative statement حکم اعلانی
declarative statement حکم افهاری
dimension statement حکم اعلان بعد
executable statement حکم اجرا پذیر
executable statement جمله اجرایی
execute statement حکم اجرایی
execute statement دستور اجرایی
action statement دستورالعمل اقدام
financial statement صورت مالی گزارش مالی
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
annual financial statement گزارش مالی سالانه
job control statement جمله کنترل کار
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
data definition statement دستورتعریف داده ها
data definition statement حکم تعریف داده ها
summary of monthly statement خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
We go a step even further and make the statement that . . . یک گام فراتر می گذاریم ومی گوئیم ...
job control statement جمله کنترل برنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com