Dictiornary-Farsi | public health | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
public health	بهداشت همگانی


Search result with all words

public health pepartment	اداره بهداری
Other Matches

health	تندرستی
to be out of health	ناخوش بودن
health	سلامت مزاج
health	بهداشت
to keep one's health	موافب بهداشت خود بودن
had health	ناخوشی
had health	علت مزاج
health	حال
health	بهبودی
She always ignores her health.	هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
health centre	مرکز سلامتی
Be carful of your health .	متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
The health authorities .	مقامات اداره بهداشت
ill health	ناخوشی
ill health	ناتندرستی
improvement in health	افاقه
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health services	خدمات بهداشتی
health policy	سیاست بهداشتی
health nursing	پرستاری
Watch your health!	مواظب سلامتی خودت باش!
health nursing	تخصص پرستاری
health food	غذای سالم
To ask after someone [someones health]	حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
health food	خوراک بهداشتی
good health	تندرستی
good health	صحت مزاج
vigorous health	مزاج قوی
health certificate	گواهی بهداشت
health clinic	درمانگاه
health clinic	کلی نیک پزشکی
health giving	صحت بخش
health foods	خوراک بهداشتی
health foods	غذای سالم
health nurse	پرستار ارتشی
health nurse	نرس ارتشی
health insurance	بیمه بهداشتی
my health is tolerable	حالم بد نیست
certificate of health	گواهی بهداشت
Health Service	سرویسسلامتی
health care	ارگانبهداریوتندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
health impairing	مضر برای سلامتی
bill of health	گواهی بهداشت
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
Health physics	بهداشت پرتوی
health insurance	بیمه تندرستی
mental health	سلامت روانی
my health is tolerable	بدنیستم
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
the p health of old men	صحت چندروزه پیران
the p health of old men	تندرستی ناپایدارپیران
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
social health	بهداشت اجتماعی
to restorative to health	شفا دادن
to restorative to health	بهبود دادن
restore to health	شفا دادن
bill of health	گواهی صحت مزاج
bill of health	گواهی تندرستی
Health physics	فیزیک بهداشت
weak in health <adj.>	سست و کاهل
mental health	بهداشت روانی
pick up health	بهبود یافتن
restore to health	بهبود دادن
in roaring health	تن درست وفربه
vigorous health	بنیه خوب
weak in health <adj.>	کسل
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
in a good state of health	سالم
in a good state of health	تندرست
clean bill of health	گواهی نامه بهداشت کشتی
In good condition (health).	سالم وبی عیب
Exercize is good for the health.	ورزش برای سلامتی خوب است
To conserve ones health(energy )	سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
Nothing can.compensate for the loss ones health.	هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
National Health Service	سیستمتفمینسلامتعمومی
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
the public	عامه
the public	عموم مردم
in public	علنا"
public d.	زمین خالصه
public a	وکیل عمومی
in public	علنی
public	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public	عمومی
public	عامه اشکار
public	مردم
public	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public	عامه
public	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public	ملت
public	ملی
public	همگانی
public	همگان
public	عموم
public	همگانی ملی
public	اجتماعی
public services	خدمات عمومی
public road	شارع عام
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spirited	دارای روحیه اجتماعی
public servant	کارمنددولت
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public ship	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship	ناو دولتی
public service	استخدام دولتی
public service	خدمت بجامعه
public session	جلسه علنی
public services	بریات عمومیه
public spiritedness	خیر خواهی مردم
public servant	مستخدم عمومی
public order	نظم عمومی
public network	شبکه عمومی
public morals	اخلاق حسنه
public monopoly	انحصار دولتی
public mischief	جرم علیه جامعه
public meeting	اجتماع
public meeting	تجمع
public life	زندگی سیاسی
public life	زندگی در سیاست
public library	کتابخانه عمومی
public ownership	مالکیت عمومی
public servant	خادم ملت
public servant	مستخدم دولت
public sale	مزایده
public mischief	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public sale	حراج
public policy	سیاست عمومی
public place	مکان عمومی
public place	محل عمومی
public ownership	مالکیت دولتی
public garden	باغچهعمودی
public ownership	خالصه دولتی
public domain	خالصه دولتی
public ownership	مالکیت دولتی
public domain	مالکیت دولتی
public baths	استخر عمومی
to make public	افشا کردن
to make public	فاش کردن
public domain	ملک خالصه
general public	عامهمردم
public convenience	توالتعمومی
public enterprise	مدیریتومالکیتعمومی
public holiday	تعطیلیعمومیورسمی
public house	کاروانسرا
public notice	آگهی به مردم
public ownership	ملک خالصه
to make public	اشکار یا علنی کردن
public utilities	برق و ...
public utilities	خدمات عمومی مانند اب
public utilities	تسهیلات عمومی
public trial	دادرسی علنی
public treasury	بیت المال
public traffic	رفت و امد همگانی
public submission	مناقصه رسمی
public spiritedness	میهن پرستی
public utility	کار عام المنفعه
public utility	عام المنفعه
public warehouse	انبار عمومی
public bar	اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
the public voice	عمومی
the public voice	ارا
the public purse	خزانه ملی
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
the american public	مردم امریکا
quasi public	نیمه عمومی
quasi public	نیمه دولتی
public spiritedness	خیرخواهی عموم
public law	حقوق بین المللی عمومی
open to the public	واضح درنظر عموم
for the public good	برای خیر عموم
endowments to the public	اوقاف عامه
public prosector	مدعی العموم
public prosector	دادستان
public defender	وکیل تسخیری
public works	کارهای ساختمانی همگانی
public works	فواید عامه
public works	امورعام المنفعه
public works	تاسیسات عام المنفعه
public school	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public welfare	رفاه عمومی
public servants	مامورین دولتی
in the public view	در ملاء عام
open to the public	اشکار در نزد همه
of public utility	عام المنفعه
public property	مال عمومی
notary public	سردفتر اسناد رسمی
notary public	دفتر ثبت
notary public	صاحب محضر
notary public	دفتر اسناد رسمی
notify the public	به اطلاع عموم رساندن
public-spirited	خیرخواه مردم
in the sight of the public	در ملاء عام
in the sight of the public	در انظار عمومی